موفقیت و شادکامی
نوشته شده در تاريخ جمعه 30 دی 1390برچسب:, توسط رامین و سعید |
نوشته شده در تاريخ جمعه 30 دی 1390برچسب:, توسط رامین و سعید |

آدم های بزرگ ، متوسط ، کوچک

    

 

 

 

آنچه را که انسان بزرگ در خودش می جوید، انسان کوچک در دیگران می جوید

کنفوسیوس
What the superior man seeks is in himself; what the small man seeks is in others.

Confucius

 

آدم­ های بزرگ ، متوسط ، کوچک

 

آدم های بزرگ در باره ایده ها سخن می گویند

آدم های متوسط در باره چیزها سخن می گویند

آدم های كوچك پشت سر دیگران سخن می گویند

 

آدم های بزرگ درد دیگران را دارند

 آدم های متوسط درد خودشان را دارند

 آدم های كوچك بی دردند

 

 آدم های بزرگ عظمت دیگران را می بینند

 آدم های متوسط به دنبال عظمت خود هستند

 آدم های كوچك عظمت خود را در تحقیر دیگران می بینند

 

 آدم های بزرگ به دنبال كسب حكمت هستند

 آدم های متوسط به دنبال كسب دانش هستند

آدم های كوچك به دنبال كسب سواد هستند 

 

 آدم های بزرگ به دنبال طرح پرسش های بی پاسخ هستند

 آدم های متوسط پرسش هائی می پرسند كه پاسخ دارد

 آدم های كوچك می پندارند پاسخ همه پرسش ها را می دانند

 

  آدم های بزرگ به دنبال خلق مسئله هستند

 آدم های متوسط به دنبال حل مسئله هستند

 آدم های كوچك مسئله ندارند

 

  آدم های بزرگ سكوت را برای سخن گفتن برمی گزینند

 آدم های متوسط گاه سكوت را بر سخن گفتن ترجیح می دهند

 آدم های كوچك با سخن گفتن بسیار، فرصت سكوت را از خود می گیرند

 

 

نوشته شده در تاريخ جمعه 30 دی 1390برچسب:, توسط رامین و سعید |

 

 

طوفان همیشه از درون تو آغاز می شود

 

پنجره را ببند

 گل های پریشان این پرده را

 هیچ نسیمی آرام نمی کند دیگر .

 

 و پرنده ای در من است که هر روز ،

 به بزرگی آسمان شک می کند .

 پنجره را ببند

 بارانی که در من آغاز شده است

 زیر هیچ چتری بند نمی آید.

 در من ،

 بهاری است که برای آمدنش

 به هیچ تقویمی اعتماد نخواهد کرد .

حکمت وزیدن باد رقصاندن برگها نیست ،

امتحان ریشه هاست.

 

! پنجره را نبند

طوفان همیشه از درون تو آغاز می شود.

نوشته شده در تاريخ جمعه 30 دی 1390برچسب:, توسط رامین و سعید |
نوشته شده در تاريخ جمعه 30 دی 1390برچسب:, توسط رامین و سعید |
نوشته شده در تاريخ جمعه 1 دی 1390برچسب:, توسط رامین و سعید |

چگونه میتوان به موفقیت رسید ؟

 مهمترین مهارت در راه رسیدن به موفقیت توانایی تعیین اهداف کاملا شفاف و تعریف شده و سپس طرح برنامه های بسیار دقیق برای جامه عمل پوشاندن به آن اهداف است .

 توانایی شما در اینکه تصمیم بگیرید دقیقا چه میخواهید بعد خواسته هایتان را بنویسید , ضرب العجل تعیین کنید , نقشه رسیدن به اهداف تان را بکشید و هر روز روی نقشه تان کار کنید همه و همه شما را در رسیدن به موفقیت های چشمگیر در تمام آحاد زندگی یاری می رساند .

در عین حال , لازم است که به طور مداوم به یادگیری و توسعه مهارت ها و توانمندیهای جدید بپردازیم . ما در عصر اطلاعات زندگی می کنیم . دانش و مهارت , راهگشای آینده هستند . به محض اینکه متوجه شدید که خواهان چه چیزی هستید و آموختید که برای دست یافتن به آرزوی های خود لازم است چه نکات دیگری بیاموزید , لازم است که پافشاری بیشتری به خرج بدهید و این خود یکی از شاخص های مهم در رسیدن به موفقیت های بسیار بزرگ است . به دنبال دست و پنجه نرم کردن با ناملایمات , رویارویی با یاس و ناامیدی و سکندری خوردن های فراوان است که به موفقیت های چشمگیری دست خواهید یافت .

تنها کسانی که پافشاری می کنند و پافشاری می کنند و پافشاری می کنند به قله های رفیع موفقیت می رسند .

فکر می کنید در حوضه کاری شما چه کسانی تا کنون به برتری رسیده اند ؟

 امروزه هزاران سخنران , مولف , نویسنده و کارآموز در حال کار در حوزه های مختلف موفقیت هستند . یکی از برترین های تجارت پیتر دراکر ( Peter Drucker  ) است . او نسبت به دیگر اشخاص فعال در زمینه تجارت و مدیریت بازرگانی در قرن بیستم دارای بیشترین تفکرات تاثیر گذار می باشد .

همچنین سخنران های بسیاری به ایراد خطابه در این حوزه می پردازند . سخنرانان محبوب من دنیس ویتلی ( Denis Waitley  ) , جیم ران ( Jim Rohn ) , آنتونی رابینز ( Anthony Robbins  ) , زیگ زیگلار ( Zig Ziglar  ) هستند . ضمنا برای دیگر سخنرانها ارزش خاصی قائل هستم .

 چه شخصیتی از گذشته تا به امروز را بیش از همه تحسین می کنید و چرا ؟ این شخصیت چگونه چشم انداز زندگی شما را تحت تاثیر قرار داده است ؟

 خیلی از مردان و زنان خواه کسانی که در قید حیات هستند خواه آنهایی که دار فانی را وداع گفته اند , در طول این سالها مرا تحت قرار داده اند . در دوران جوانی داستانهای زندگی شخصیت های تاریخی چون اسکندر مقدونی , هانیبال , کوروش کبیر , چنگیز خان مغول , ناپلئون بناپارت , ولینگتون , جورج واشنگتن , داگلاس مک آرتو و خیلی های دیگر را خواندم . در این میان به اهمیت بسیار زیاد شفافیت در هدف گذاری , بی پروایی , سر سختی , مقاومت , قدرت اراده و تصمیم گیری و توان شروع دوباره بلافاصله پس از شکست و ناامیدی پی بردم .

به منظور دست یابی به پیشرفت های فردی میتوانم بگویم که خواندن تمامی جزئیات کتابهای ناپلئون هیل , مکس ول مالتز , کلود بریستول , ارل نایتینگل , آنتونی رابینز و عمل به راهکارهای ارائه شده آنها بسیار تاثیر گذار بوده است . هریک از این افراد ایفاگر نقش مهمی در درک موفقیت فردی هستند .

 در عرصه تجارت کتاب های کسانی همچون پیتر دراکر , آندرو گرو , بیل گیتس , نیل رکهام , تام هاپکینز , تام پیترز و بسیاری دیگر را مطالعه کردم .

در زمینه پیشرفت های معنوی , من به شخصه با آلبرت شوایتزر ( Schweitzer  Albert ) در آفریقا تمرین کردم . من عیسی مسیح ( ع ) و مادر ترزا را بسیار ستایش میکنم . در طول این سالها کتاب های زیادی در حوزه معنویت و آداب و رسوم مذهبی مطالعه کرده ام و همگی آنها برایم سودمند و منشا خرد و بصیرت بوده اند .

در تمام این موارد در جستجوی اصول جهانی و حکمت بی پایان و ابدی بوده ام تا بتوانم آنها را در زندگی شخصیم اعمال کنم و آنگاه آنها را به دیگران بیاموزم تا دیگران نیز در زندگی شخصی شان اعمال کنند و به موفقیت نامحدود دست یابند .

 به چه کسانی بیشتر ارادت داشته و خود را دنباله رو آنها می بینید ؟

 نمی توانم بگویم به کسی بیش از دیگری ارادت دارم . من همه نام آوران تاریخ را تحسین می کنم . خاصه فرماندهان بزرگ نظامی که توانستند به رغم وجود مشکلات فراوان بر سر راه شان به پیروزی چشم گیری دست پیدا کنند . افرادی مثل بیل گیتس را میستایم که توانست به یک فعالیت تجاری لبریز از هیجان و موفقیت دست بزند . در عین حال به تمام رهبران معنوی زمان خود از هر فرقه و مذهبی که باشند ارادت می ورزم و برای آنها احترام خاصی قایلم . در نتیجه فلسفه زندگی من برقراری تعادل میان بی پروایی در رفتن به استقبال خطر و جهت بخشیدن به اعمال و رفتار از یک سو و رسیدن به پیشرفت معنوی و تفکر و تعمق از سوی دیگر است .

برایان تریسی

تا کنون با چه شکست هایی روبرو شدید و از این شکست ها چه درس هایی یاد گرفته اید ؟

 تا امروز هر بار که دست به انجام کاری زده ام در کنارش شکست بعد از شکست بعد از شکست را نیز تجربه کرده ام . آموخته ام که عقب نشستن ها , ناامید شدن ها و ناکامی های موقت در زندگی به همان اندازه عمل دم و بازدم فرایندی عادی و طبیعی هستند. در دوران تحصیل با شکست مواجه شدم . در اولین , دومین و سومین تلاش برای عبور از صحرای بزرگ آفریقا طعم تلخ شکست را چشیدم . حداقل در اولین تجربیات شغلی ام شکست خورده ام . وقتی که دست به کار فروش تمام وقت زدم , در مرحله فروش صدها بار شکست خوردم . وقتی که به سمت مدیریت روی آوردم , اشتباهات بی شماری را مرتکب شدم . در هر مرحله از زندگی و شغلم پیش از دستیابی به موفقیت بارها و بارها شکست را تجربه کردم . حاصل تجربیاتم چیزی نیست جز ضرورت ایستادگی , ثبات قدم و سر سختی . همه آن کسانی که به پیروزی های چشمگیری دست یافته اند بی شک بارها و بارها طعم بسیار تلخ شکست را نیز چشیده اند . دلیل موفقیت افراد این است که هیچگاه دست از تلاش نمی کشند و تن به عقب نشینی نمی دهند و اهمیتی نمی دهند که شکست خوردن تا چه اندازه در نزد دیگران بد به نظر می آید .

 از این حرفه ای که در پیش گرفته اید از روند زندگی خود تا چه اندازه ناراضی و پشیمان هستید ؟

خوشحالم که در همینجا به همه بگویم که حقیقتاً پشیمان نیستم . اگر هم روزی پشیمانی به سراغم بیاید تنها زمانی است که سرمایه خودم را صرف پرداختن به ایده های دیگر افراد نمایم . به شما اطمینان میدهم چنان چه بر روی باورهای دیگران و کسب و کار آنها سرمایه گذاری نمایید به احتمال 99 درصد تمام ثروت خود را از دست میدهید . آموخته ام که بسیار بهتر است که بر روی باورها و کسب و کار خود سرمایه گذاری کنید , که در این صورت همه چیز در کنترل اختیار شماست .

 در سال گذشته به چه نکته ای پی برده اید که برایتان بسیار معنی دار است ؟

سال گذشته ساعات زیادی را به مطالعه چرخه های حیات تجارت ها و مشاغل مختلف پرداختم . آموخته ام که هر زندگی , هر شغل , هر محصول و هر تجارت دارای چهار چرخه تولد , رشد , بلوغ و افول است .

بر هر فردی لازم است که به زندگی خود نگاهی بیندازد و ببیند که در این منحنی در چه جایگاهی قرار گرفته است . من خودم از نظر شغلی هنوز در مرحله رشد قرار دارم . اما برخی از محصولاتی که ارائه میدهم و نیز برخی از سمینارهایی که برگزار میکنم وارد مرحله افول شده اند اما بسیاری از ایده های نوین شغلی من در مراحل تکمیل و تولد هستند .

 شعار شما در زندگی چیست ؟

 من سه شعار خاص برایان تریسی دارم . هر چه سریعتر دست به کار شو , انجامش بده و هرگز تسلیم نشو .

لازم به ذکر است که آقای برایان تریسی در ماه خرداد ۸۶ به تهران آمدند و یک سمینار ۳ روزه گذاشتند .

این هم سایت و وبلاگ شخصی برایان تریسی :
http://www.briantracy.com/

http://blogs.briantracy.com/

منبع : مجله موفقیت

نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 29 دی 1390برچسب:, توسط رامین و سعید |

حوادث و اتفاقات بیرونی را، هر کس با توجه به باورها و بینش خود - و به طور خودکار - تفسیر و توجیه می‌کند، لذا بسیاری از انسانها، اینگونه باور دارند که آنچه در درونشان می گذرد از اراده شان خارج بوده و نمی توانند در آن دخل و تصرفی بکنند. باورهای انسانها - که شکل دهنده و تنظیم کننده رفتار آدمی است - در طول عمر، شکل گرفته ، ساخته شده و قالب بندی می شوند، ولی باورهای ساخته شده از بدو تولد تا 5 سالگی ، از اهمیت بسیار حیاتی برخوردار می باشند. چون در این دوره 5 ساله ، بچه شدیداً به مادر، پدر و اطرافیان وابسته بوده و بدون اینکه مفهوم خوبی یا بدی را بداند،... و بدون اینکه توانایی فهم و شناخت مفاهیم را داشته باشد، راهنمایی ها، فرمان ها، تنبیهات و تشویقات ، هشدارها و... متعدد و بیشمار مادر و اطرافیان را دریافت و کلیه آنها را ضبط می کند. به علاوه هرچه از سوی مادر و اطرافیان ظهور و بروز کند - از راه شنیدن ، دیدن ، لمس کردن ، عملکرد و... - و یا ناظر بر رویدادها و امور جاری زندگی ، رسوم ، سنن ، آئین ، آداب و عادات ، دین و مذهب و مراسم مربوط به آنها و... جملگی و بی کم و کاست و دقیقاً در ذهن کودک ضبط می شوند. موقعیت کودک ، نیاز حیاتی او به مادر وپدر، عدم توانایی او در فهم و درک معانی در این دوره ، تصحیح و توضیح را برای او غیرممکن می سازد، لذا کلیه امور و جریان ها را حقیقت محض پنداشته و ضبط می کند. این نوارهای ضبط شده در تمام طول زندگی وجود داشته و هیچ کس ، نمی تواند آنها را از مغز خود پاک سازد و این نوارها همیشه آماده بازنواختن هستند، این بازنواختن در تمام عمر، دارای نفوذی بسیار، مقتدرانه است . باورها و اعتقادات ساخته شده در این دوره از اهمیت خاصی برخوردار هستند، چرا که باورهای بعدی ، تحت تأثیر باورهای اولیه قرار می گیرند. حتی در بسیاری از افراد، قالب ها و باورهای فکری پنج ساله اولیه ، بدون تغییرات اساسی - حتی بعضاً به صورت تعصب آمیز - راهنما و الگوی آنان در تمام طول عمرشان می گردد. بنابراین : فرمان ها، هشدارها، راهنمایی ها، تنبیه ها، تشویق ها و... در مغز کوچک کودک ضبط می شوند که بیشتر اینها در چهارچوب کلمات : نکن ، بکن ، هرگز، هیچوقت ، همیشه ، یادت نرود و... همچنین ادب کردن های بیهوده و خسته کننده والدین ، در کودک احساس های منفی به وجود می آورد، این احساس های ناشاد که در پی هم می آیند و یکدیگر را تأیید و تثبیت می کنند، نیز به طور دائم ضبط شده و پاک شدنی نیستند. بسیاری از ما تحت تأثیر گفتار، کردار و تلقین های منفی مستقیم و غیر مستقیم اطرافیانمان - مخصوصاً مادر و پدر - از کودکی می آموزیم که : زندگی سخت ، دشوار و بی رحم است ... زندگی فناپذیر است .... تو عرضه نداری .... در زندگی هیچ چیز نمی شوی ... تو شانس نداری ... تو همیشه شکست می خوری .... تو همیشه اشتباه می کنی .... متأسفانه این باورهای منفی - در بسیاری موارد و در بسیاری از انسان ها - تا آخر عمر باقی می مانند. با توجه به مراتب فوق ، باورها و اعتقادات انسان ها از بدو تولد و از زمانی ساخته و پرداخته می شوند که شخص هیچگونه حق انتخابی نداشته و هیچگونه نظر یا دخل و تصرفی در آنها نیز نمی توانسته داشته باشد. باورها و اعتقادات بعدی نیز تحت تأثیر باورهای اولیه قرار دارند. همچنین بسیاری از خصوصیات و نحوه تفکر آدمی ، تحت تأثیر فرهنگ حاکم بر جامعه و تحت تأثیر تلقین ها و الگوهای محیط (خانواده و اجتماع ) خود می باشد، به طوری که در بسیاری از مواقع ، مقاومت در برابر آنها - حتی در سنین بالا نیز - بسیار مشکل است . زندگی انسان عجب حکایتی است .... سفری آغاز شده که اختیار آن را نداشته ایم که بدانیم : چرا به دنیا می آییم ، سفرمان ، در چه زمانی و از کجا شروع و تا کی ادامه خواهد داشت ؟ ضوابط و شرایط آن کدامند؟ همسفران ما کیستند؟ چه فضایی بر سفرمان حاکم بوده و خواهد بود؟ حوادث و رویدادها، که به ظاهر به نفع ماست ، در نهایت هم به سود ما خواهد بود یا بالعکس به ضررمان تمام خواهد شد؟ از همه شگفت انگیزتر اینکه ، باورهای اساسی و اولیه ما زمانی شکل می گیرند که قدرت تشخیص حتی خوب را از بد، زشت را از زیبا، سود را از زیان و مفید را از ضرر نداشته ایم ! بدون توجه به اینکه از کجا آمده ایم ... دوران خردسالی مان چگونه سپری شده ،.... و چه دشواری هایی پشت سر داشته ایم ،... و باورهای اولیه مان چگونه بوده ..... و فرهنگ حاکم جامعه مان چگونه و چه اثرات مثبت و یا منفی بر باورهایمان داشته اند، می توانیم با رعایت اصولی ، از خود انسانی موفق ، آرام ، شاد، تندرست ، جذاب ، دانا و توانا.... مثبت اندیش و سرشار از شور و شوق ساخته و انسانی جدید با شخصیت کاملاً متفاوت با گذشته داشته باشیم . روانپزشکان معتقد هستند که : اندیشه ها و باورهای ماست که کیفیت زندگی ما را می سازند. اندیشه ها و پندارها، به وسیله "پیام های شیمیایی " (Neuropeptides) در سراسر بدن جریان پیدا می کنند، به طوری که هر فکری که از ذهن ما می گذرد، در یک چشم بر هم زدن بر ترکیبات شیمیایی بدن تأثیر می گذارد و بعد از هر اندیشه ای ، احساسی در بدن تولید می شود: - اندیشه های مثبت و شادی بخش و مهرآمیز، باعث ترشح هورمون هایی می شوند که جسم و ذهن ما را سالم ، پرنشاط و سیستم ایمنی و دفاعی بدن مان را فعال تر می سازند! - اندیشه های مثبت : راه پیشرفت ها، سازندگی ها و چگونگی رسیدن به پیروزی را به ما نشان می دهند.... اینکه چه توانایی ها، چه نیروی خلاقه و چه ابتکاراتی می توانیم داشته باشیم ،... اعتماد به نفس زیاد، خودباوری فراوان و بزرگ اندیشی را به ما می بخشد... توصیه می کنند که همیشه به پیروزی ها بیندیشیم ،.... همیشه خود را لایق و شایسته بدانیم و... هرگز خود را دست کم نگیریم ... - اندیشه های منفی و مخرب ، فعل و انفعالات شیمیایی بدن را به صورت منفی تغییر داده و با ترشح هورمون های مضر و سمی ، باعث بسیاری از امراض روحی و جسمی می گردند. - افکار منفی : ناتوانایی ها، نارسایی ها، احساس حقارت و خودکم بینی ها را تشدید کرده ، از سوی دیگر، اعتماد به نفس و خودباوری را در ما، به شدت کاهش می دهند.... و در مواجه با هر کاری ، با شعار "نمی توانی ، عرضه اش را نداری ، شکست می خوری " علیه منافع خود شخص به کار افتاده و عملاً سد راه پیشرفت می گردند. انسان دائماً و لحظه به لحظه ، افکار منفی یا مثبتی را انتخاب کرده و آگاهانه یا نا آگاهانه خواسته یا نخواسته حتی ، بعضاً لجوجانه به تکرار آنها می پردازد، احساس های منفی بی آنکه دخالتی داشته باشیم ، در فکر ما جای می گیرند، اما جنبه های مثبت را می بایست با تلقین به افکار تزریق کرد. چون هر کسی در هر روز بیش از 60 هزار فکر می تواند داشته باشد لذا وقتی افکار مثبت یا منفی در ذهن تکرار شوند - با توجه به ارتباط دائمی میان ذهن و جسم - اثرات مثبت (ایمن ) یا منفی (ناایمن ) آن بر جسم ، به صورت دائمی ادامه پیدا می کند. وقتی اندیشه های منفی را در سر داریم ، آنها را خواسته یا ناخواسته - در هر روز - چند هزار مرتبه تکرار می کنیم ، در نتیجه : 1- افکار منفی قوی تر می شوند، 2- جای بیشتری در ذهن به خود اختصاص می دهند، در نهایت ، تمام بخش تولید فکر را تحت نظارت خود می گیرند و به مجموعه افکارمان ، ماهیتی منفی می دهند. با این روند، بخش عظیمی از توانایی های (بالفعل و بالقوه ) خود را ناتوان ساخته و بیهوده هدر می دهیم ... در نتیجه بی حوصله ، کم اشتها، پریشان حال ، بدخواب و افسرده و... گشته ، زخم معده گرفته ،... همچنین به ناراحتی قلبی ، عروق ، فشار خون و هزاران دردهای دیگر دچار می شویم ... در حقیقت با منفی اندیشی و منفی بافی و تکرار آن در ذهن ، خون خود را هرچه بیشتر مسموم ساخته و انرژی ونیروی خود را در تخریب خویشتن و دیگران به کار برده و زندگی را برای خود و دیگران زهرآگین می سازیم .... به عبارت ساده ، سموم حاصل از نگرانی ، خشم ، ترس ، ناکامی ، منفی بافی و... ما را به سوی بیماری و نابودی می کشاند. غیرممکن است ، در آن واحد هم سالم باشیم و هم منفی نگر و مضطرب و نگران . جالب اینجاست که ، هر فکری که می کنیم - مثبت یا منفی - بیشتر از حواس پنجگانه در "ضمیر ناخودآگاه " اثر گذارند، لذا می بایست مراقب اندیشه های خود باشیم و سعی کنیم فقط اندیشه های مثبت و سازنده را - که سیستم ایمنی بدن را تقویت کرده و باورهای ما را عالی می سازند - در ذهن خود تکرار کنیم . پژوهشگران ، در مسیر کشف چگونگی روند تشکیل باورهای انسانی ، به کشف بزرگتری نایل آمدند و آن ، کشف قدرت خارق العاده و نیروی بیکران و نامحدود "ضمیر ناخودآگاه " در انسان ها بود. در اعماق ضمیر هر انسانی ، دریایی از هوش ، ذکاوت ، خرد، توانایی و دانایی نامحدودی قرار دارد. همه انسان ها، در پهنه اقیانوسی از ثروت های بیکران به سر می برند و قادر هستند از موهبت های بی نهایتی که درون شان وجود دارد و از قدرت و توانایی های نامحدود ذهنی خود بهره مند شوند و با استفاده از نیروی شگفت انگیز و سحرآمیز درون ، به آسانی به سعادت ، آرامش باطنی ، شادابی ، تندرستی ، ثروت و به نور و عشق و زیبایی برسند... و از بدی ها، زشتی ها، حسادت ها، پریشانی ها، افسردگی ها و به طور کلی خود را از امراض ذهنی و جسمی دور سازند. "ضمیر ناخودآگاه "، از چنان نیرویی برخوردار است که می تواند کلیه مسائل احساسی ، عاطفی ، مالی و تندرستی انسان را به آسانی حل کند. "ضمیر ناخودآگاه "، یک قدرت خارق العاده ، یک گنج بی پایان و یک نیروی نامحدودی است که همه انسانها از آن بهره مند هستند. بنابراین ، توانایی و امکانات افراد نامحدود بوده و از این بابت ، هیچ کس بر کس دیگر، برتری ندارد، ولی این نیروی بیکران ، مثل شمشیر دولبه است که اگر درست استفاده کنیم ، زندگی عالی و با شکوه ، سعادتمند و... خواهیم داشت . در حالی که اکثر مردم ، به علت عدم شناخت از قدرت واقعی ضمیر خود و به دلیل استفاده ناصحیح و غیرمعقول و منفی از آن ، زندگی نامطلوب توأم با نگرانی ، اضطراب ، درد و مرض ، فقر و نداری ، نکبت و... برای خود تدارک می بینند. همانطوری که یک خلبان ماهر به علت آموزش و آگاهی با سیستم ها و دستگاههای مختلف ، به راحتی می تواند هواپیمای غول پیکری را با صدها انسان و صدها تن بار، به پرواز در آورده و آن را از این طرف دنیا به آن طرف دنیا ببرد، در حالی که کسی که به امور خلبانی آگاهی نداشته باشد نمی تواند چنین کاری را بدون ایجاد خطر و ریسک فراوان به انجام برساند. اگر طرز استفاده صحیح از نیروی عظیم و بی نظیر "ضمیر ناخودآگاه " خود را ندانسته و نتوانیم بر آن تسلط یابیم ، مسلماً نخواهیم توانست از برکات مثبت آن برخوردار باشیم . به علاوه استفاده های ناصحیح و منفی از آن هم ، حوادث ناگوار و خسارت جبران ناپذیری در پی خواهند داشت . برای بهره برداری صحیح از "ضمیر ناخودآگاه " و تسلط بر آن ، نیازمند دستورالعمل صحیح هستیم ، تا از این قدرت بیکران درون خود، استفاده بهینه و صحیح داشته باشیم . برای اینکه بدانیم "ضمیر ناخودآگاه " خود ما، چقدر قدرت دارد، فقط به ذکر این نکته اشاره می کنیم که ، "ضمیر ناخودآگاه " بیش از 70 میلیارد سلول بدن را دقیقاً تحت کنترل داشته به تغذیه اکسیژن گیری - دفع مواد زاید - در مورد سلامتی و مریضی - همکاری سلول ها با هم و یا قطع ارتباط آنها از هم - مرگ ، زندگی و تکثیر سلول ها و.... هزاران امور دیگر مربوط به سلول ها را، لحظه به لحظه و بدون درنگ و استراحت و در تمام مدت شبانه روزی کنترل و تحت نظارت دقیق خود دارد... و یا در هر لحظه میلیون ها سلول از قسمت های مختلف بدن می میرند و میلیون ها سلول جدید جایگزین آنها می شوند، که همگی با نظارت و کنترل و تصمیم مستقیم "ضمیر ناخودآگاه " صورت می پذیرد!.... شاید یک نفره ، کوه البرز را کندن و با یک دست بلندکردن ، آسان تر از هر لحظه 70 میلیارد سلول را کنترل کردن باشد!!! یکی از کارهای اساسی که "ضمیر ناخودآگاه " انجام می دهد، ساخت باورهای مثبت یا منفی انسان هاست . به عبارت دیگر، "ضمیر ناخودآگاه "، کارگاه ساخت باورهاست : باورها (اعتقادات ) مهمترین عنصر ذهن هستند، چون : رفتار و کردار ما تحت تأثیر احساساتمان قرار دارند، احساسات ما تحت نفوذ افکار و اندیشه های ما هستند، افکار و اندیشه هایمان ، ناشی از باورهایمان می باشند، باورهایمان در "ضمیر ناخودآگاه " ساخته می شوند. ضمایر "خودآگاه " و "ناخودآگاه " به وسیله حواس پنجگانه و تفکر، تلقین ، تصور و تجسم (حس ششم ) با دنیای خارج ارتباط برقرار می سازند. هر مطلبی که به وسیله حواس پنجگانه ، تصور، تجسم و تفکر به این ضمایر، منعکس شوند: 1) ضمیر "خودآگاه " با توجه به دانش ، اطلاعات ، تجربیات ، تعقل و استدلالش ، مطالب و موارد دریافتی را مورد مداقه قرار می دهد و با توجه به باورهای هر شخص ، نسبت به موارد مختلف دریافتی ، تصمیم گیری کرده و جهت اجرا و اقدام ، به "ضمیر ناخودآگاه " منعکس می سازد. توضیح اینکه عمل مشاهده ، تجربه آموزی ، دانش اندوزی ، استدلال ، تعقل و... به وسیله ضمیر خودآگاه صورت می گیرد. 2) "ضمیر ناخودآگاه "، مطالب و موارد دریافتی را بدون پردازش و تعقل و استدلال ، عیناً ضبط می کند. مثلاً اگر مستقیماً با "ضمیر ناخودآگاه " ارتباط برقرار کرده و بگوییم 2*2 مساوی است با هفت ، عیناً آن را ضبط می کند. اگر مستقیماً از آن سؤال کنیم که 2*2 مساویست با چند؟ ضمیر ناخودآگاه آنچه را قبلاً ضبط کرده به ما جواب می دهد: هفت . در حالی که "ضمیر خودآگاه " به علت دارابودن دانش ، استدلال و تعقل و... جواب می دهد که 2*2 می شود چهار! در حقیقت "ضمیر ناخودآگاه " با وجود داشتن قدرت فراوان و نامحدود، مثل بچه ای می ماند که هر چه بگویی و یا دستور بدهی ، بدون تفکر، تعقل و پردازش ، ضبط کرده و حتی امکانات اجرایی آن را هم فراهم می سازد. یا مثل ماشینی که گاز بدهی راه افتاده ، بدون اینکه بداند چگونه راه می افتد و به کجا می رود! چگونه می توانیم از قدرت خارق العاده و بی نظیری که در درون همه انسانها قرار دارد، بهره برداری منطقی و معقول داشته و چگونه می توانیم با تسلط بر آن ، انرژی و امکانات نامحدود آن را، در رسیدن به اهداف آرمان های خویش و ساختن زندگی بسیار شایسته ، عالی و بسیار مطبوع به کار گیریم ؟ چگونه می توان با راهنمایی علمی و عملی ، به سلامت ذهن دست یافت و با بهره گیری از حد اعلای توانمندیهایمان ، زندگی خود را به حداکثر نشاط ، شادمانی ، تندرستی و شعف برسانیم ؟ و توانایی های خود را چنان بالا ببریم که کمتر غم ، اندوه ، نگرانی ، تهدید، ارعاب و...در ما کارگر باشد! پژوهشگران و روانکاوان ، از عدم قدرت پردازش ، تجزیه و تحلیل "ضمیر ناخودآگاه " استفاده کرده و توصیه می کنند که : با تلقین های سازنده ، تصور و تجسمات ذهنی دلخواه ، به ویژه با پرسش های مثبت و تفکر و اندیشه های عالی می توان "ضمیر ناخودآگاه " را در مسیر اهداف خود قرار داد. بدین معنی مطلب یا مطالب معینی را از روی نوشته یا از حفظ ، روزی چندین بار مخصوصاً قبل از خواب و بعد از بیداری ، بخوانیم ... و تصاویر اهداف دلخواه خویش را در ذهن خود تجسم کنیم و اندیشه های عالی سؤالات مثبتی را از خود بکنیم .... برای هر باری که این کارها را انجام می دهید، عیناً در "ضمیر ناخودآگاه " ضبط می شوند. بر اثر تکرار و ضبط آنها، "ضمیر ناخودآگاه " به گمان اینکه مطالب تکراری موردنظر و دلخواه ماست و یا مطالب جهت اجرا از سوی ضمیر خودآگاه ، منعکس می شوند، تحت تأثیر تکرار، تکرار، تکرار، تکرار.... باورهای خود را به آرامی تغییر می دهد و باورهای جدیدی را در مسیر مفاهیم و مطالب تلقینی و یا تصورات و تجسمات ذهنی ، اندیشه ها و سؤالات سازنده و مثبت از خود، قرار داده و باورهای جدید را هم اجراء می کند. هرچه پیام ها، علامت ها، تلقین ها بیشتر تکرار شوند، "ضمیر ناخودآگاه " زودتر عمل کرده و موجبات تغییر باورها را سریعتر فراهم می سازد. باید توجه داشته باشیم که "ضمیر ناخودآگاه "، تکرار سرش نمی شود، مثلاً اگر جمله ای را 1000 بار تکرار کنیم "ضمیر ناخودآگاه " آن را 1000 بار ضبط کرده و 1000 بار به عنوان پیام و علامت جدید تصور می کند. پژوهشگران روانکاو، "ضمیر ناخودآگاه " را به دستگاه ضبط صوت تشبیه کرده و معتقد هستند همانطوری که هرچه به ضبط صوت بدهیم ، آن را برای ما ضبط و باز می گرداند، اگر با تلقین و تصاویر ذهنی ، افکار مثبت ، سازنده و پرنشاط را در "ضمیر ناخودآگاه " مستقر سازیم ، این افکار، روحیات و حالات ، احساسات ، کردار و رفتار شاد و سرشار از شور و شوق و عالی و... در ما به وجود می آورند. با توجه به اینکه ، انسان تحت تأثیر افکاری است که بر ذهن او می گذرد، لذا اگر با اشتیاق و علاقه مندی و با عزمی راسخ ، شور و شوق فراوان ، معتقد باشیم که باورهای مثبت را می توانیم جایگزین باورهای منفی مان بکنیم ، حتماً موفق خواهیم شد. چون ، هر انسانی ، محصول افکار خویش است ، لذا می بایست به پیروزی اندیشید تا موفق شد. بهترین زمان برای تلقین ، تصور و تجسم ذهنی و سؤالات مثبت از خود، در حالت قبل از خواب است ، چون این موقع ، هرگونه تلاش و فعالیت انسان به حداقل می رسد و حالت پذیرندگی ذهن در انسان زیاد می گردد و فرصت خوبی برای انتقال خواسته ها و آرزوها به ضمیر، پیش می آید. وقتی خواسته ها و اهداف خود را با "ضمیر ناخودآگاه " در میان گذاشته و به خواب برویم ، مثلاً از خود پرسش کنیم : چرا من آدم موفقی هستم ؟ "ضمیر ناخودآگاه " بدون اینکه علت واقعی موفقیت ما را بداند و یا آن را تجزیه و تحلیل کند که مطلب درست است یا نه ، گفته ما را پذیرفته و در میلیون ها بایگانی مغز، لحظه های موفقیت و پیشرفت را - در طول زندگی و در هر زمینه که داشته ایم - بیرون کشیده و اعلام می کند که : به این دلایل ، شما آدم موفقی هسیتد. برعکس ، اگر سؤال کنیم ، چرا من آدم بدبختی هستم ، ضمن قبولی بدبختی ،در میلیون ها فایل مغز به دنبال زمان های بدبختی ، بدبیاری ، عدم موفقیت ، حوادث ناگوار و... گشته و آنها را از بایگانی ها بیرون کشیده و به ما می گوید که : به این دلایل شما آدم بدبختی هستید! بنابراین ، با پرسش های مثبت ، ضمیر ناخودآگاه جواب های مثبت و در مقابل پرسش های منفی ، جواب های منفی برای ما تدارک می کند. لذا، با سؤالات مثبتی چون : چرا من سالم و تندرست هستم ؟ (در حالی که ممکن است مریض و حتی سخت بیمار باشیم ).... چرا من ثروت فراوان دارم ؟ (در حالی که ممکن است خیلی فقیر بوده و حتی بدهی فراوانی هم داشته باشیم )... چرا من قدرتمند هستم ؟ (در حالی که ممکن است آدمی خیلی ناتوان باشیم )... چرا من آدم جذاب و دوست داشتنی هستم ؟ (در حالی که احتمالاً از نظر فیزیکی قیافه نازیبا داشته باشیم ) و... صدها چرای مثبت دیگر... "ضمیر ناخودآگاه " کلیه پرسش ها را ضبط و سپس جواب سؤالات را از فایل های مغز بیرون می کشد... وقتی پروسه پرسش و پاسخ ، بارها تکرار می شود، پاسخ ها جزو باورهای "ضمیر ناخودآگاه " می گردند. بنابراین ، ثروت ، خوشبختی ، سلامتی و موفقیت در دسترس همه ماست ، کافی است با اشتیاق ، با اراده قوی و مصمم و با اعتقاد به پیروزی ، بخواهیم تا آنها را به دست بیاوریم . تأکید می شود: برای ساخت باورهای دلخواه و اخذ نتایج مطلوب ، اهداف و خواسته های خود را دقیقاً مشخص کرده و بنویسید. شب هنگام قبل از خواب و در طول روز، دهها بار اهداف خود را تکرار کنید و با اشتیاق و عزمی راسخ ، آنقدر تکرار کنید تا "ضمیر ناخودآگاه " آنها را باور کند. وقتی ضمیر آنها را باور کرد، موجبات انجام آنها را هم فراهم می سازد. در چنین شرایطی است که اعتماد به نفس فراوان پیدا کرده و خودباوری و توانمندی هایمان بالا می روند و به انسانی موفق ، شاداب ، تندرست ، خوشبخت ، ثروتمند و بزرگ منش و... تبدیل می شویم . به این ترتیب : انسان ها قادر هستند، آنچه را می خواهند، آگاهانه با تکرار و تأکید تلقین های سازنده و تفکرات عالی و پرسش های مثبت از خود و تجسم و تصورات ذهنی ،.... باورهای جدید موردنظر خود را در "ضمیر ناخودآگاه " خویش بسازند.... با تغییر باورها، افکار و اندیشه هایمان عوض می شوند، تحت تأثیر افکار و اندیشه های جدید، احساساتمان دگرگون شده ، رفتار و کردارمان نیز تغییر می یابند. به این طریق و با عزمی راسخ و با تلاش و پیگیری می توانیم افکار مثبت و سازنده را جایگزین اندیشه های منفی و مخرب ،... نشاط و شادابی را به جای افسردگی و پریشان حالی ... تندرستی و سلامتی را به جای ناخوشی و مریضی ... موفقیت و پیروزی را به جای شکست و ناکامی ،.... آرامش باطنی واقعی را به جای دلهره و نگرانی ... ثروت و دارندگی را به جای فقر و تهیدستی ،... گذشت و عفو و بزرگواری را جایگزین تنگ نظری و انتقام و حسادت بسازیم . به این ترتیب ، با تغییر باورها، افکار و شیوه های زندگی مان تازه گشته و در مسیر دگرگونی های عظیم و شگفت انگیز زندگی قرار می گیریم . چند نمونه از تلقین های مثبت و سازنده ، تصور و تجسم های ذهنی ، پرسش های مثبت از خود را، در اینجا با یادآوری رویدادهای شاد گذشته و تجسم حوادث لذت بخش آینده ذکر می کنیم : 1) روحیه مان بسیار عالی می شود. 2) هر آنچه در ذهن خود تصور و تجسم بکنیم امکان عملی پیدا می کنند. به این ترتیب ، سیستم ذهن مان ، عادت می کند، تصاویر قشنگ از گذشته و آینده را تجسم کرده و روحیه مان را عالی ساخته و عادت می کند که دائماً به چیزهای خوب ، با نشاط فکر کند و پس از مدتی ، احساس می کنیم که موفق ، شاد و سلامت ، همراه ، با عشق و علاقه به خود و دیگران ، زندگی بسیار مطبوع و عالی داریم . شب ها قبل از خواب و روزها چندین مرتبه سؤالات مثبت از خود بکنیم : خدایا... چرا من را خوشبخت ، شایسته و سالار آفریده ای ؟ خدایا... چرا همه چیز بر وفق مراد من است ؟ خدایا... چرا به من آرامش ، سلامتی ، لیاقت و نشاط فراوان بخشیده ای ؟ خدایا. چرا به من این قدرت را بخشیده ای که همه را دوست داشته و همیشه کارهایم را به موقع انجام بدهم ؟ خدایا... چرا امروز من بهتر از دیروز و فردای من بهتر از امروز خواهد بود؟ همشهری 1/9/80

نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 29 دی 1390برچسب:, توسط رامین و سعید |
امید كردستانی


امید كردستانی معاون ارشد سایت google

فرزاد ناظم


فرزاد ناظم مدیر فنی سایت yahoo

پروفسور علی جوان


پروفسور علی جوان در سال 1958 زمانی که کارمند آزمایشگاه بل بود، ایده قانون کلی لیزر گازرا مطرح نمود و در 1960 طرح خود را به مرحله باروری رساند. او در سال 1964 برای کارهایی که در زمینه لیزر گازها انجام داده بود مدال استوارت بالنتاین Stewart Ballentine را از انستیتو فرانکلین دریافت نمود و در سال 1966 مدال بنیاد فنی و جان هرتز Fanny and John Hertz Foundation و در سال 1975 مدالفردریک آیوز Fredrick Ives از انجمن اپتیکال و در سال 1993 مدال علمی جهانی آلبرت اینشتین Albert Einstein World Medal of Scienceرا از انجمن World Cultural دریافت کرد.

حسین اسلامبلچی


حسین اسلامبلچی رئیس شرکت مخابرات آمریکا AT&T

ماریا خرسند


خانم ماریا خرسند رئیس شرکت اریکسون

فریار شیرزاد


فریار شیرزاد معاون وزارت بازرگانی آمریکا و دستیار ریاست جمهوری آمریکا در کاخ سفید

بیژن داوری


پروفسور بیژن داوری معاون ارشد شرکتIBM بزرگترین شرکت سخت افزار کامپیوتر در جهان

کریستینا امان پور


خانم کر یستینا امان پور رئیس بخش سی ان ان در آمریکا

محمد جمشیدی


پروفسور محمد جمشیدی مدیر برنامه های داخلی ایستگاه فضایی ناسا

قاسم اسرار


قاسم اسرار عضو هیئت مدیره ایستگاه فضایی ناسا

آزاده تبازاده


خانم آزاده تبازاده دانشمند ایستگاه فضایی ناسا

پروفسور لطفی زاده


پروفسور لطفی زاده استاد دانشگاه آمریكا و پدر منطق فوزی . کامپیوتر هوشمند و بنیانگذار نسل سوم کامپیوتر در جهان

انوشه انصاری


خانم انوشه انصاری رئیس موسسه تکنولوژی تل کام

پروفسور مجید سمیعی


پروفسور مجید سمیعی رئیس جراحان مغز جهان در آلمان

فرح کریمی


خانم فرح کریمی تنها زن ایرانی پارلمان هلند

پییر امیدیار


پییر امیدیار موسس و رئیس شركتebay بنیانگذار تجارت الکترونیک در جهان


 

 

نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 28 دی 1390برچسب:, توسط رامین و سعید |

مختصری درباره ی آقای برایان تریسی

- آقای تریسی در طی سی سال به هشتاد کشور دنیا سفر کرده است تا دلایل حقیقی این پرسش را بیابد که چرا وقایع به صورتی که هستند اتفاق می افتند ؟.
او پاسخ ها را به صورت قوانینی خلاصه کرد ، که سال های زیادی است در دنیا افراد مختلف با بکار گرفتن این اصول و قوانین به موفقیت و خوشبختی ، در زندگی خود رسیده اند . برایان تریسی با همسرش باربارا و چهار فرزندشان در سانتیاگو واقع در ایالت کالیفرنیا زندگی می کند . وی همچنان مشغول نوشتن و آموزش این اصول پایدار به جهانیان است .

1- قانون علت و معلول
هر چیز به دلیلی رخ می دهد . برای هر علتی معلولی هست ، و برای هر معلولی علت یا علت های بخصوصی وجود دارد ، چه از آنها اطلاع داشته باشید چه نداشته باشید . چیزی به اسم اتفاق وجود ندارد .

2- قانون ذهن
همه ی علت ها و معلول ها ذهنی هستند . افکار شما تبدیل به واقعیت می شوند . افکار شما آفریننده اند . شما تبدیل به همان چیزی می شوید که درباره ی آن بیشتر فکر می کنید .
همیشه درباره ی چیز هایی فکر کنید که واقعا طالب آن هستید و از فکر کردن درباره ی چیزهایی که خواستار آن نیستید اجتناب کنید .

3- قانون عینیت یافتن ذهنیات
دنیای پیرامون شما تجلی فیزیکی دنیای درون شماست . کار اصلی شما در زندگی این است که زندگی مورد علاقه ی خود را در درون خود خلق کنید .
زندگی ایده آل خود را با تمام جزئیات آن مجسم کنید و این تصویر ذهنی را تا زمانی که در دنیای پیرامون شما تحقق پیدا کند حفظ کنید .

4- قانون رابطه ی مستقیم
زندگی بیرون شما بازتاب زندگی درونی شماست . بین طرز فکر و احساسات درونی شما از یک طرف و عملکرد و تجارب بیرونی شما از طرف دیگر رابطه مستقیم وجود دارد .

5- قانون باور
هر چیزی را که عمیقا باور داشته باشید برایتان به واقعیت بدل می شود . شما آنچه را که می بینید باور نمی کنید بلکه آن چیزی را می بینید که قبلا به عنوان یک باور انتخاب کرده اید . پس باید :
- باور های محدود کننده ای را که مانع موفقیت شما هستند شناسایی کنید .
- آنها را از بین ببرید .

6- قانون ارزش ها
نحوه ی عملکرد شما همیشه با زیربنایی ترین ارزش ها و اعتقادات شما هماهنگ است .
آنچه براستی ارزش هایی را که واقعا به آن اعتقاد دارید بیان می کند ادعاهای شما نیست بلکه گفته ها ، اعمال و انتخاب های شما به ویژه در هنگام ناراحتی و عصبانیت است .

7- قانون انگیزه
هر چه می گویید یا انجام می دهید از تمایلات درونی ، خواسته ها و غرایز شما سرچشمه می گیرد . این کار ممکن است بصورت خودآگاه و ناخودآگاه انجام شود.
رمز موفقیت دو چیز است :
- تعیین اهداف و برنامه ریزی برای آنها .
- مشخص کردن انگیزه ها .

8- قانون فعالیت ذهن ناخودآگاه
ذهن ناخودآگاه شما موجب می شود همه ی گفته ها و اعمالتان مطابق با الگویی انجام پذیرد که با تصویر ذهنی و باورهای زیر بنایی شما هماهنگ است .
ذهن ناخودآگاه شما بسته به اینکه چگونه آنرا برنامه ریزی کنید می تواند شما را به پیش ببرد و یا از پیشرفت باز دارد .

9- قانون انتظارات
اگر با اعتماد به نفس انتظار وقوع چیزی را داشته باشید در جهان پیرامورتان امکان وقوع پیدا می کند .
شما همیشه هماهنگ با انتظاراتتان عمل می کنید و انتظارات شما بر رفتار و طرز برخورد اطرافیانتان تاثیر می گذارد .

10- قانون تمرکز
هر چیزی که ذهن خود را به آن مشغول سازید در زندگی واقعیت پیدا می کند .
هر چیزی که روی آن تمرکز کنید و مرتبا به آن فکر کنید در زندگی واقعی شکل می گیرد و گسترش پیدا می کند . بنابراین باید فکر خود را بر چیزهایی متمرکز کنید که در زندگی واقعا طالب آن هستید .
===============
11- قانون عادت
حداقل 95% از کارهایی که انجام می دهید از روی عادت است ، خواه عادت های مفید و خواه عادت های مضر .
شما می توانید عادت هایی را که موفقیتتان را تضمین می کند در خود پرورش دهید . به این صورت که تا هنگامی که رفتار مورد نظر به صورت اتوماتیک و غیر ارادی انجام نشوند تمرین و تکرار آگاهانه و مدام آنرا ادامه دهید .

12- قانون جذب
شما مرتبا افکار ، ایده ها و موقعیت هایی را که با افکار غالب شما هماهنگ هستند به خود جذب می کنید ، خواه افکار منفی خواه افکار مثبت .
شما می توانید بهتر از اینکه هستید باشید ، ثروتمند تر از اکنون باشید و توانایی های بیشتری داشته باشید چون می توانید افکار غالب خود را تغییر دهید .

13- قانون انتخاب
زندگی شما نتیجه ی انتخاب های شما تا این لحظه است .
چون همیشه در انتخاب افکار خود آزاد هستید ، کنترل کامل زندگی تان و تمامی آنچه برایتان اتفاق می افتد در دست شماست .

14- قانون تفکر مثبت
 برای موفقیت و شادی در تمام جنبه های زندگی تفکر مثبت امری ضروری است .
شیوه ی تفکر شما نشان دهنده ی ارزش ها ، اعتقادات و انتظارات شماست .

15- قانون تغییر
تغییر غیر قابل اجتناب است و چون با دانش روزافزون و تکنولوژی رو به پیشرفت هدایت می شود با سرعتی غیر قابل قیاس با گذشته در حال حرکت است .
کار شما این است که استاد تغییر باشید نه قربانی آن .

16- قانون کنترل
این که تا چه حد در مورد خودتان مثبت فکر می کنید بستگی به این دارد که فکر می کنید تا چه حد زندگی تان را تحت کنترل دارید .
سلامتی ، شادی و عملکرد عالی از طریق کنترل کامل افکار ، اعمال و شرایط پیرامونتان به وجود می آید .

17- قانون مسئولیت
هر جا که هستید و هر چه که هستید بخاطر آن است که خودتان اینطور خواسته اید .
مسئولیت کامل آنچه که هستید ، آنچه که بدست آورده اید و آنچه که خواهید داشت بر عهده ی خود شماست .

18- قانون پاداش
عالم در نظم  و تعادل کامل به سر می برد . شما همیشه پاداش کامل اعمالتان را می گیرید .
همیشه از همان دست که می دهید از همان دست می گیرید . اگر از عالم بیشتر دریافت می کنید به این دلیل است که بیشتر می بخشید .

19- قانون خدمت
پاداش هایی که در زندگی می گیرید با میزان خدمت شما به دیگران رابطه مستقیم دارد .
هر چه بیشتر برای بهبود زندگی و سعادت دیگران کار و مطالعه کنید و توانایی های خود را افزایش دهید ، در عرصه های مختلف زندگی خود نیز پیشرفت بیشتری به دست می آورید .

20- قانون تاثیر تلاش
همه ی امیدها ، رویاها ، هدف ها و آرمان های شما در گرو سخت کوشی شماست .
هر چه بیشتر تلاش کنید ، بخت و اقبال بهتری پیدا می کنید .
هیچ راه میانبری وجود ندارد .
===============
21- قانون آمادگی
شانس در واقع به هم پیوستن موقعیت و آمادگی است . عملکرد خوب نتیجه ی آمادگی کامل است که مراحل کسب آن اغلب از هفته ها ، ماه ها و سال ها قبل آغاز می شود .
در هر حوزه ای موفق ترین افراد آنهایی هستند که همواره در مقایسه با افراد نا موفق وقت بیشتری را صرف کسب آمادگی برای انجام کار می کنند .

22- قانون حد توانایی
هیچ وقت برای انجام همه ی کارها وقت کافی وجود ندارد ولی همیشه برای انجام مهمترین کارها وقت کافی است .
هر جه بیشتر کار کنید کارایی بیشتری پیدا می کنید . اما اگر بخواهید بیش از حد حد توانتان انجام امور مختلف را به عهده بگیرید نتیجه ای جز این نخواهد داشت که بفهمید توانایی شما برای انجام کارها حدی دارد .

23- قانون تصمیم
مصمم بودن از ویژگی های اساسی افراد موفق است .
در زندگی شما هر جهشی در جهت پیشرفت ، هنگامی حاصل می شود که در موردی تصمیم روشنی گرفته باشید .

24- قانون خلاقیت
ذهن شما می تواند به هر چیزی که برایش قابل درک باشد و آن را باور داشته باشد دست یابد .
هر نوع پیشرفتی در زندگی تان با یک ایده آغاز می شود و چون توانایی شما در خلق ایده های جدید نا محدود است آینده ی شما نیز محدودیتی نخواهد داشت .

25- قانون انعطاف پذیری
در تعیین اهداف خود قاطعیت داشته باشید ، اما در مورد روش دستیابی به آنها انعطاف پذیر باشید .
در عصر تحولات سریع ، رقابت شدید و کهنه شدن مدام همه چیز ، انعطاف پذیری و سازگاری از شرایط اساسی موفقیت است .

26- قانون استقامت
معیار ایمان به خود ، توانایی استقامت در برابر سختی ها ، شکست ها و نا امیدی هاست .
استقامت ویژگی اساسی موفقیت است . اگر شما به اندازه ی کافی استقامت کنید ، طبیعتا سرانجام موفق می شوید .

27- قانون صداقت
خوشبختی و داشتن عملکرد عالی هنگامی به سراغ شما می آید که تصمیم بگیرید هماهنگ با والاترین ارزش ها و عمیق ترین اعتقادات خود زندگی کنید .
همیشه با آن بهترین ِ بهترین ها که در درون شماست صادق باشید .

28- قانون احساس
شما در فکر کردن ، درک کردن و تصمیم گرفتن صددرصد احساسی عمل می کنید . با احساستان تصمیم می گیرید و با عقلتان توجیه می کنید .
از آنجایی که کنترل افکارتان در دست خودتان است ، خوشبختی شما نیز بستگی به میزان اراده ی شما در کنترل افکارتان دارد .

29- قانون خوشبختی
کیفیت زندگی تان را احساس شما در هر لحظه تعیین می کند و احساس شما را تفسیر شما از وقایع پیرامونتان تعیین می کند نه خود وقایع .
هرگز برای اینکه تجربه ی خوشی از دوران کودکی داشته باشید دیر نیست . کافی است گذشته را مرور کنید و روشی را که برای تفسیر تجربیات خود داشته اید تغییر دهید .

30- قانون جایگزینی
ذهن خودآگاه شما در آن واحد فقط می تواند یک فکر را در خود جای دهد ، یا مثبت یا منفی . شما می توانید با جایگزین کردن افکار مثبت به جای افکار منفی به خوشبختی دست پیدا کنید .
ذهن مانند باغی است که در آن یا گل می روید یا علف هرز .
===============
31- قانون اظهار
هر گفته ای تاثیری به جا می گذارد . وقتی چیزی را با حالتی سرشار از احساس به خودتان می گویید ، افکار ، ایده ها و رفتارهایی هماهنگ با همان کلمات بوجود می آید .
فقط راجع به چیز هایی فکر کنید که طالب آن هستید و راجع به آنچه که طالب آن نیستید فکر نکنید .

32- قانون عکس العمل
افکار و احساسات شما تعیین کننده ی اعمال شماست و اعمال شما نیز به نوبه ی خود تعیین کننده ی افکار و احساسات شماست .
اگر برخوردی مثبت ، خوشایند و خوش بینانه داشته باشید ، فردی مثبت ، خوشایند و خوش بین خواهی شد .

33-  قانون تجسم
دنیای پیرامون شما تصویری از دنیای درون شماست . تصاویر ذهنی که به آن مشغول هستید افکار ، احساسات و رفتار شما را تحت تاثیر قرار می دهد .
هر چیزی که به روشنی و با تمام وجود تجسم کنید نهایتا در زندگی شما به واقعیت می پیوندد .

34- قانون تمرین
هر چیزی را که مرتبا تمرین کنید تبدیل به یک عادت جدید می شود . شما می توانید رویکرد ها ، توانایی ها و کیفیات خوشبختی و موفقیت را در خود بپرورانید ، به این صورت که قوانین موفقیت را برای خود آنقدر تکرار کنید تا جزئی از شخصیت شما شوند .

35- قانون تعهد
کیفیت عشق و طول مدت یک دوستی رابطه ی مستقیم با عمق تعهد هر دو نفری دارد که می خواهند با یکدیگر رابطه ی موفقی داشته باشند .
نسبت به کسانی که برایشان اهمیت زیادی قایل هستید از صمیم قلب و بی قید و شرط متعهد باشید .

36- قانون ارزش
شما همیشه به سوی کسانی که با شما ارزش ها ، باورها و اعتقادات مشترکی دارند و با آنها توافق دارید ، جذب می شوید .
عشق کور نیست .

37- قانون تفاهم
میزان تفاهم شما با هر کس بستگی به این دارد که تا چه حد ارزش ها ، رویکردها ، هدف ها و باورهای مشترکی دارید .

38- قانون ارتباطات
کیفیت روابط شما را ، کیفیت و کمیت ارتباطات شما با دیگران تعیین می کند .
ایجاد و حفظ روابط خوب نیاز به صرف وقت دارد .

39- قانون توجه
شما به چیزی توجه می کنید که آن را بسیار دوست دارید و برایش ارزش قائل هستید .
با دقت گوش کردن به دیگران باعث می شود بفهمند که شما آنها را دوست دارید و این کار باعث ایجاد اطمینان می شود ، یعنی همان چیزی که اساس یک ارتباط دوستانه است .

40- قانون عزت نفس
هر کاری که در زندگی انجام می دهید برای حفظ یا افزایش عزت نفس است . شما در کنار کسی احساس خوشبختی می کنید که باعث می شود احساس کنید فردی ارزشمند و مهم هستید .
هر چه بیشتر سعی کنید که عزت نفس را در دیگران افزایش دهید خودتان را نیز بیشتر دوست خواهید داشت و برای خودتان احترام بیشتری قائل خواهید شد .
===============
41- قانون تلاش غیرمستقیم
در روابط با دیگران غیر مستقیم عمل کردن بیشتر باعث موفقیت می شود . برای اینکه یک دوست خوب داشته باشید باید یک دوست خوب باشید . اگر می خواهید روی دیگران تاثیر بگذارید باید شما هم از دیگران تاثیر بگیرید .
برای ایجاد و حفظ روابط دوستانه باید اول خودتان یک فرد دوست داشتنی باشید .

42- قانون تلاش معکوس
هر چه بیشتر تلاش کنید که به زور رابطه ی خوبی با دیگران ایجاد کنید کمتر موفق خواهید شد .
برای ایجاد یک رابطه ی خوب کافی است فقط راحت باشید ، خودتان باشید و از لحظاتی که با دیگران هستید لذت ببرید .

43- قانون هویت
حساسیت بیش از حد یا شخصی کردن مسائل یکی از دلایل اصلی بروز مشکل در برقراری روابط با دیگران است .
فقط از طریق غیرشخصی کردن ، جدا کردن خود از مسائل و داشتن یک نگرش عینی و واقع بینانه می توانید خوب عمل کنید و با دیگران روابط موثر برقرار سازید .

44- قانون بخشش
سلامت روانی شما دقیقا بستگی دارد به اینکه تا چه حد می توانید کسانی را که با اعمالشان به نحوی به شما آسیب رسانده اند براحتی ببخشید .
بسیاری از ناراحتی ها و بدبختی ها ناشی از ناتوانی در بخشیدن دیگران است . این عدم توانایی منجر به مقصر شمردن دیگران و احساس کینه و نفرت نسبت به آنها می شود .

45- قانون پذیرش واقعیت
مردم تغییر نمی کنند . آنها را همان طور که هستند بپذیرید. سعی نکنید دیگران را عوض کنید یا انتظار داشته باشید تغییر کنند . شما نتیجه ی نگرش خودتان را می بینید .
کلید داشتن روابط خوب با دیگران ؛ پذیرش آنها به همان صورتی است که هستند .

46- قانون کم کوشی
بشر سعی می کند آنچه را که می خواهد با کمترین تلا ش ممکن بدست آورد . همه ی پیشرفت های بشر در زمینه ی تکنولوژی در واقع راه های دستیابی به بیشترین برون داد با کمترین درون داد است .
بنابراین همه ی افراد بشر اساسا تنبلند و همواره به دنبال آسان ترین راه ممکن برای انجام کارها هستند .

47- قانون حداکثر
بشر همیشه سعی می کند در قبال صرف وقت ، پول ، تلاش یا احساس خود بیشترین نتیجه را حاصل کند . در انتخاب بین کمتر یا بیشتر ، ما همیشه بیشتر را انتخاب می کنیم .
بنابراین ، ما مردم اصولا در انجام هر کاری حریص هستیم . این ویژگی فی نفسه نه خوب است و نه بد . این فقط یک واقعیت است .

48- قانون مصلحت
شما همیشه سعی می کنید در سریعترین زمان ممکن و با آسانترین راه به هدف هایتان برسید و کمتر به عواقب این کار توجه دارید .
شما در هر کاری که انجام می دهید تمایل دارید که از روشی استفاده کنید که دردسر و مشکلات کمتری ایجاد کند .

49- قانون دوگانگی
شما برای هر کاری که انجام می دهید همیشه یکی از این دو دلیل را ارائه می دهید :
- دلیلی که درست به نظر می رسد
- دلیل واقعی
دلیلی که درست به نظر می رسد دلیلی احترام برانگیز و ظاهرا شرافتمندانه است . اما دلیل واقعی این است که راهی که انتخاب کرده اید در حال حاظر سریعترین و آسان ترین راه برای رسیدن به اهداف شماست .

50- قانون انتخاب
هر کاری که انجام می دهید بر اساس ارزش های غالب در آن لحظه است . حتی هیچ کاری نکردن هم نوعی انتخاب است .
هر جا که هستید و هر کسی که هستید به دلیل انتخاب ها و تصمیم هایی است که تا این لحظه گرفته اید .
===============
51- قانون ارزش واقعی
ارزش هر چیز در چشم بیننده است . برای هیچ چیز ارزش از پیش تعیین شده ای وجود ندارد . میزان ارزش هر چیز بهایی است که کسی حاضر است برایش بپردازد .
کسی که حاضر است در مقایسه با دیگران بالاترین بها را برای چیزی بپردازد ارزش نهایی آنرا تعیین می کند .

52- قانون تعجیل
شما همیشه ترجیح می دهید که زودتر به آرزوهایتان برسید تا دیرتر .
به همین دلیل است که در تمام عرصه های زندگی تان بی قرار هستید .

53- قانون ارزش نهایی
تعیین کننده ی بهای اصلی هر محصول اینست که آخرین مشتری ها برای آخرین اقلام باقی مانده ی آن ، چقدر حاضرند بپردازند .

54- قانون عرضه و تقاضا
هنگامی که مقدار کالا یا مواد اولیه محدود است ، افزایش قیمت منجر به کاهش تقاضا می شود و برعکس .
تشویق باعث افزایش و تنبیه باعث کاهش می شود . در فعالیت های تولیدی ، مالیات و مقررات در حکم تنبیه عمل می کنند و در فعالیت های غیر تولیدی ، سود و مزایا به عنوان پاداش عمل می کند .

55- قانون کهن (Kohen)
همه چیز قابل بحث و مذاکره است .
چه در خرید و چه در فروش ، هر پیشنهاد قیمت یا شرایطی از سوی یکی از طرفین معامله در صورتی بهترین پیشنهاد است که بازار ، آنرا بپذیرد .
همیشه برای رسیدن به قیمت بهتر صحبت کنید .

56- قانون داوسن (Davson)
اگر بدانید چگونه به بهترین نحو وارد مذاکره شوید ، همیشه می توانید معامله ی بهتری انجام دهید .
همیشه بیشتر از آنچه در نظر دارید مطالبه کنید . هرگز اولین قیمت پیشنهادی را نپذیرید . عجله نکنید و سپس قیمت بهتری را درخواست کنید .

57- قانون تعیین مهلت
تعیین مهلت یکی از جنبه های ضروری معامله است . هرگاه پیشنهادی می دهید ، برای رد یا قبول آن مهلتی تعیین کنید .
اما اگر طرف مقابل برای شما مهلتی تعیین کند ، کافی است بگویید : " اگر فقط همین قدر وقت دارم جواب من منفی است " .

58- قانون شرایط پرداخت
شرایط پرداخت یک معامله از سایر شرایط ، حتی از قیمت مهمتر است .
شما معمولا می توانید هر قیمتی را بپذیرید اگر شرایط پرداخت مطلوب باشد .

59- قانون آمادگی
80% موفقیت در معاملات بستگی به این دارد که تا چه حد از قبل خود را آماده کنید .
قبل از معامله حتما اطلاعات لازم را جمع آوری کنید ، کارهای مقدماتی را انجام دهید و از صحت فرضیات خود اطمینان حاصل کنید .

60- قانون جابجایی
قبل از معامله خود را به جای طرف مقابل بگذارید و پیش بینی کنید که او قصد دارد چگونه معامله را پیش ببرد .
هنگامی که از موقعیت طرف مقابل درک درستی پیدا کردید ، بهتر خواهید توانست معامله را به نفع خود به انجام برسانید .
===============
61- قانون اشتیاق
از طرفین معامله ، آنکه از خود اشتیاق بیشتری نشان می دهد امکان کمتری برای بدست آوردن بهترین قیمت دارد .
شما تنها در صورتی می توانید معامله را انجام دهید که بتوانید در صورت نامطلوب بودن قیمت از خیر معامله بگذرید .

62- قانون عمل متقابل
مردم ذاتا عادل هستند و حاضرند در مقابل لطفی که به آنها می کنید متقابلا پاداش شما را بدهند .
در معامله با دادن امتیازات کوچک می توانید در عوض امتیازات بزرگتری بدست آورید .

63- قانون عدم ختم معامله
هیچ معامله ای تمام شده نیست . اگر اطلاعات جدیدی بدست آوردید که باعث شد از شرایط معامله راضی نباشید از طرف دیگر معامله بررسی مجدد شرایط را تقاضا کنید .

64- قانون وفور نعمت
ما در جهانی سرشار از نعمت زندگی می کنیم ، جهانی که در آن گنجینه ی عظیمی از ثروت برای تمام کسانی که طالب آن هستند وجود دارد .
برای دستیابی به استقلال مالی همین امروز برای افزایش ثروت خود تصمیم بگیرید و سپس همان کاری را انجام دهید که دیگران پیش از شما برای رسیدن به همین هدف انجام داده اند .

65- قانون معاوضه
پول وسیله ی معاوضه ی خدمات و تولیدات یک نفر است با خدمات و تولیدات شخص دیگر .
میزان درآمد شما در هر زمان بازتاب ارزشی است که دیگران برای کار شما قائل هستند .

66- قانون سرمایه
سرمایه عبارت از دارایی هایی است که می توان برای تولید پول نقد از آن استفاده کرد . باارزش ترین دارایی شما توانایی کسب درآمد است .
منابع جسمانی ، ذهنی و عقلانی شما که مرتبا در حال رشد و تغییر است سرمایه ی شخصی شماست .

67- قانون پس انداز
همیشه اول از همه حق خودتان را بدهید . آزادی مالی از آن کسانی است که همیشه حداقل ده درصد از درآمد خودرا پس انداز می کنند .
اگر نمی توانید پول پس انداز کنید ، استعداد ثروتمند شدن ندارید .

68- قانون نگهداری
اینکه چقدر درآمد داریم مهم نیست ، بلکه نکته ی مهم اینست که چه مقدار از آن را می توانید نگه دارید .
افراد موفق وقتی که درآمد خوبی دارند پس انداز می کنند و در نتیجه وقتی درآمد کمی دارند پشت گرمی مالی دارند.

69- قانون پارکینسون
مخارج معمولا آنقدر افزایش پیدا می کند تا اینکه به میزان درآمد برسد.به همین دلیل است که اکثر مردم هنگام بازنشستگی فقیر هستند.
برای اینکه ثروتمند شوید باید مخارجتان کمتر از درآمدتان باشد و باقیمانده را پس انداز کنید.

70- قانون سرمایه گذاری
قبل از سرمایه گذاری تحقیقات لازم را به عمل آورید.هنگامی که مشغول انجام تحقیقات مقدماتی برای سرمایه گذاری هستید وقت کافی صرف این کار کنید،
درست همانطور که پس از سرمایه گذاری برای پول درآوردن وقت صرف می کنید.
هرگز خود را بطور ناگهانی درگیر یک سرمایه گذاری غیر قابل برگشت نکنید.
===============
71- قانون بهره ی مرکب
جمع آوری پول و افزایش دادن آن از طریق بهره ی مرکب، که هم به اصل سرمایه و هم به سود آن تعلق می گیرد، شما را ثروتمند می کند.
رمز دست یابی به استقلال مالی از طریق پس انداز این است که پول را کنار بگذارید و هرگز به هیچ دلیلی به آن دست نزنید.

72- قانون برآیند
موفقیت مالی بزرگ برآیند صدها، بلکه هزارها، تلاش کوچک است که ممکن است هرگز توسط کسی دیده یا تحسین نشده باشد.
برای ثروتمند شدن هیچ راه سریع یا آسانی وجود ندارد.

73- قانون جذب
جمع آوری پول موجب می شود که پول بیشتری به سوی شما جذب شود.
در حین جمع آوری پول ، تفکر مثبت در مورد آن شما را تبدیل به چیزی شبیه آهن ربا می کند، با این تفاوت که شما پول را به سوی خود جذب می کنید.
 
74- قانون اشتیاق
برای ثروتمند شدن باید اشتیاق شدیدی برای این کار داشته باشید . اشتیاقی اندک یا علاقه ای مختصر کافی نیست.
شدت علاقه ی خود را می توانید با مشاهده ی فعالیتهای خود بسنجید . آیا این فعالیتها با ثروتمند شدن هماهنگی دارد یا نه؟

75- قانون هدف
قطعیت هدف نقطه ی آغاز ثروتمند شدن است. برای ثروتمند شدن باید تصمیم بگیرید که دقیقا چه می خواهید. آن را یادداشت کنید و سپس برای دست یابی
به آن برنامه ریزی کنید . تمام مردمان موفق افکارشان را روی کاغذ می آورند.

76- قانون ثروتمند کردن
تمام ثروت های پایدار از طریق ثروتمند کردن دیگران از راه های مختلف بوجود می آید.
هر چه بیشتر تمرین کنید که در بالا بردن کیفیت زندگی دیگران سهیم شوید ثروتمند شدن شما بیشتر تضمین می شود.

77- قانون کارآفرینی
مطمئن ترین راه برای ثروتمند شدن این است که کار موفقی را برای خود طرح ریزی کنید و به مرحله ی اجرا درآورید . هیچکس با کار کردن برای دیگران ثروتمند
نمی شود. تولیدات یا خدمات شما کافی است تنها ده درصد بهتر از رقیبانتان باشد تا راه را برای ثروتمند شدن شما هموار کند.

78- قانون خودساختگی
بهترین و مطمئن ترین راه برای راه اندازی یک کار جدید این است که بدون سرمایه یا با مقدار اندک شروع کنید ، و سپس مرحله به مرحله با استفاده از سود
حاصله پیش بروید. کسانی که با پول خیلی کم شروع می کنند در مقایسه با کسانی که با پول خیلی زیاد شروع می کنند احتمال موفقیت بیشتری دارند.

79- قانون آمادگی برای شکست
آمادگی شما برای شکست خوردن ، تنها معیار واقعی تمایل شما برای ثروتمند شدن است.
شکست پیش نیاز موفقیت بزرگ است . اگر می خواهید سریع تر موفق شوید آمادگی شکست خود را دو برابر کنید.

80- قانون ریسک
در هر کاری ، بین میزان ریسک پذیری و احتمال شکست رابطه ی مستقیم وجود دارد.
کارآفرینان موفق کسانی هستند که برای سود بیشتر خطرات کار را تجزیه تحلیل می کنند و به حداقل می رسانند.
===============
81- قانون خوش بینی نابجا
خوش بینی بیش از حد مانند شمشیر دو دم است که میتواند هم به شکست و هم به موفقیت منجر شود.
در تجارت ، هر کاری دو برابر آنچه فکر می کنید هزینه دارد و سه برابر مدت زمانی که پیش بینی می کنید به طول می انجامد.

82- قانون ثبات قدم
اگر در راه ثروتمند شدن به اندازه ی کافی ثبات قدم داشته باشید، بدون تردید موفق خواهید شد.
موانعی که در حین کار ظاهر می شود پلکان موفقیت شما است به شرط آنکه از هر ناامیدی و شکستی درس بگیرید.

83- قانون هدف تجارت
هدف اساسی تجارت پیدا کردن و حفظ مشتری است و در هر تجارتی کلیه ی فعالیتها باید بر این هدف متمرکز باشد.
سود نتیجه ی پیدا کردن و حفظ مشتری با روشی مقرون به صرفه است.

84- قانون سازمان
یک موسسه ی تجاری مرکب از گروهی از افراد است که برای تنها هدف خود که همان پیدا کردن و حفظ مشتری است تشکیل شده است .
وجود هر کدام از کارکنان باید برای انجام وظایف موسسه ضروری باشد.

85- قانون رضایت مشتری
در تجارت هر کسی مشغول حفظ رضایت مشتری است و همیشه حق با مشتری است.
مشغولیت ذهنی تاجران موفق ارائه ی خدمات بهتر به مشتری است.

86- قانون مشتری
مشتری همیشه به دنبال بهترین و بیشترین است با پایین ترین قیمت ممکن.
یک برنامه ریزی خوب تجاری ایجاب می کند که شما همواره به منافع شخصی مشتری توجه و بر آن تاکید داشته باشید.

87- قانون کیفیت
کیفیت آن چیزی است که مشتری می گوید و مشتری است که در مورد ارزش کالا یا خدمات تصمیم می گیرد.
توانایی شما در افزودن ارزش به محصولات و یا خدمات خود تعیین کننده ی موفقیت شما در بازار است.

88- قانون کهنگی
هر چیزی که مورد استفاده قرار گیرد کهنه خواهد شد.
محصولات یا خدمات امروز بدلیل تکنولوژی پویا و رقابت از همان ابتدا در فرآیند کهنه شدن قرار می گیرد.
معجزه ی جدید یا محصول جدید شما که قرار است به بازار بیاید چیست؟

89- قانون ابتکار
برای شروع راه موفقیت ، داشتن یک ایده ی خوب تنها چیزی است که به آن نیاز دارید.
پیشرفت در تجارت نتیجه ی یافتن راههای سریع تر ، ارزان تر ، بهتر و آسانتر برای انجام یک کار است.

90- قانون عوامل ضروری موفقیت
هر کار یا تجارتی بیش از پنج تا هشت عامل ضروری برای موفقیت ندارد . این عوامل، تعیین کننده ی چگونگی عملکرد شما هستند.  
کارهایی را که منجر به موفقیت یا شکست شما می شوند تعیین کنید و سپس با بهره گیری از این اطلاعات ، برای داشتن عملکرد بهتر در هر زمینه برنامه ریزی کنید.
===============
91- قانون بازار
قیمت واقعی هر کالا بهایی است که مشتری حاضر است برای آن کالا در بازار آزاد و رقابتی ، که در آن سایر کالاهای مشابه نیز وجود دارد ، بپردازد .
همیشه حق با بازار است .

92- قانون تخصصی کردن
برای موفقیت در تجارت ، باید ابتدا محصول یا خدمات بخصوصی را انتخاب کنید و سپس تمام توانایی خود را برای انجام کار با بهترین روش به کار گیرید .
یکی از دلایل اصلی شکست در تجارب غیر تخصصی کار کردن است .

93- قانون تمایز
در یک بازار رقابتی ، محصولات یا خدمات برای کسب موفقیت باید در نوع خود ویژگی منحصر به فردی داشته باشند تا از سایر محصولات و خدمات مشابه متمایز گردند .
برای رقابت در بازار ، برتری کالای شما باید قابل توجه و قابل تبلیغ کردن باشد و چیزی باشد که بازار حاضر باشد به خاطر آن پول پرداخت کند .

94- قانون تعیین خریدار
موفقیت در تجارت در گرو تعیین گروه هایی است که در بازار ، خریدار تولیدات یا خدمات شما هستند .
- مشتریان شما دقیقا چه کسانی هستند ؟
- کجا هستند ؟
- علت خرید آنها چیست ؟

95- قانون تمرکز بازار
موفقیت در بازار در گرو تمرکز کامل بر روی مشتریان بخصوصی است که می توانند از ویژگی های خاص کالا یا خدمتی که ارائه می دهید بیشترین استفاده را ببرند .
تعیین و متمرکز کردن تلاش هایتان روی این گروه خاص و اصلی ، رمز سوددهی است .

96- قانون برتری
بازار تنها برای عملکرد برتر ، تولیدات برتر یا خدمات برتر بهای عالی می پردازد .
اولین کار در مدیریت ، تعیین و بهبود بخشیدن به حوزه ای است که می توانید در آن برتر باشید .

97- قانون احتمالات
هر رخدادی به میزان معینی احتمال وقوع دارد . برای افزایش احتمال وقوع رخداد مورد نظر خود ، تعداد موارد را افزایش دهید .
هر چقدر کارهای بیشتری را به دفعات بیشتر امتحان کنید ، احتمال موفقیت شما نیز بیشتر می شود .

98- قانون وضوح اهداف
هر چقدر با وضوح بیشتری بدانید که چه می خواهید و حاضرید چه اقداماتی برای دستیابی به آن انجام دهید احتمال موفق شدن و رسیدن به آنچه می خواهید بیشتر می شود .
روشن بودن اهداف مورد نظر مانند مغناطیسی عمل می کند که اقبال را به سوی شما می کشد .

99- قانون جذب
شما در زندگی ، افراد ، ایده ها و موقعیت هایی را به سوی خود جذب می کنید که با افکار غالب شما هماهنگ هستند .
هنگامی که اهداف شما از مغناطیس اشتیاق شما سر شار شد به چیزی دست پیدا می کنید که مردم به آن شـــانس می گویند .

100-  قانون توقعات
اگر مدام توقع داشته باشید که اتفاقات خوب برایتان رخ دهد ، میزان شانس خود را در زندگی افزایش می دهید .
هر روزتان را ا این جمله آغاز کنید : " می دانم امروز یک اتفاق عالی برایم می افتد . "
===============
101- قانون فرصت
بهترین فرصت ها اغلب در معمولی ترین موقعیت های پیرامون شماست .
بزرگترین فرصت شما ، به احتمال زیاد درست پیش پای شماست ، در کار ، حرفه ، تحصیل ، تجربه یا علایق فعلی شما .

102- قانون قابلیت
شانس هنگامی رخ می دهد که آمادگی و موقعیت در یک جا جمع شود .
در هر زمینه ای ، هر چقدر توانایی های بیشتری داشته باشید و آنها را بیشتر پرورش دهید شانس رسیدن به موقعیت های مطلوب نیز برای شما بیشتر می شود .

103- قانون دانش
در هر زمینه ای ، شخصی که دانش و مهارت گسترده تری داشته باشد شانس موفقیت بیشتری نسبت به دیگران دارد .
دانش و مهارت گسترده ، فرد را آگاه ساخته و از چند و چون اوضاع با خبر می کند و در نتیجه فرصت هایش را افزایش می دهد .

104- قانون پیش فرض ها
پیش فرض های نادرست ریشه ی شکست ها هستند . شهامت محک زدن پیش فرض های خود را داشته باشید .
پذیرش اینکه احتمال دارد پیش فرضتان اشتباه باشد ، راه را برای یافتن پیش فرض های جدید و دگرگونی های لازم باز می کند ، چیزهایی که در غیر این صورت بدست نخواهید آورد .

105- قانون وقت شناسی
وقت شناسی همه چیز است . اگر آمادگی لازم را در خود ایجاد کنید ، زمان مناسب برای شما فرا خواهد رسید .
" در دریای پر تلاطم زندگی ، همیشه می توان موجی را یافت که اگر با آن حرکت کنید شما را به ساحل خوشبختی می رساند ." (ویلیام شکسپیر )

106- قانون انرژی
هر چقدر انرژی و اشتیاق بیشتری داشته باشید ، احتمال اینکه موقعیت مناسب را تشخیص دهید و از آن استفاده کنید بیشتر می شود .
بهترین ایده ها و افکار خلاق بعد از مدتی استراحت و آرامش بدست می آید .

107- قانون روابط
هر چه افراد بیشتری را بشناسید که دید مثبتی نسبت به شما دارند موقعیت های بهتری به دست خواهید آورد .
افرادی که شما را دوست دارند به شما ایده های جدیدی می دهند و راه موفقیت را برای شما باز می کنند .

108- قانون درک دیگران
وقتی از دید فرد دیگری به موقعیتی نگاه کنید ، اغلب اوقات به ایده و راه حل هایی دست پیدا می کنید که قبلا به آنها پی نبرده بودید .
مرتب از خودتان بپرسید که مردم به چه نیاز دارند و چه می خواهند و شما چطور می توانید نیازها و خواسته های آنها را برآورده کنید .

109- قانون رشد
اگر در حال رشد فکری نیستید پس دارید در جا می زنید . اگر روز به روز بهتر نمی شوید پس دارید بدتر می شوید .
یادگیری دائمی و رشد مداوم فکری را جزئی از برنامه ی روزانه ی زندگی خود قرار دهید .

110- قانون تکرار
تمرین و تکرار بهای بدست آوردن مهارت است . چیزی را که مدام و مرتب تکرار می کنید به صورت یک عادت جدید ذهنی و عملی در می آید .
رشد فکری و احساس رضایت و خشنودی نتیجه ی کنار گذاشتن عادت های گذشته و جایگزین کردن تمرین ها و عادت های جدید است .
===============
111- قانون پشتکار
یک زندگی خوب و درخشان مجموعه ای از هزاران تلاش و ایثاری است که هیچ کس از آن باخبر نیست .
" مردان بزرگ از ارتفاعاتی که فتح کرده اند حفاظت می کنند ، جاهایی که یک شبه به آن نرسیده اند . اما هنگام شب در حالی که همراهانشان خفته اند باز هم به تلاش خود برای پیشروی ادامه می دهند ." ( هنری وادزورث لانگفلو )

112- قانون خودشکوفایی
شما می توانید هر چه را که برای رسیدن به اهداف تعیین شده ی خود به آن نیاز دارید بیاموزید .
آنهایی که می آموزند توانا هستند .

113- قانون استعدادها
در درونتان مجموعه ای از استعدادها و توانایی ها نهفته است که اگر درست شناسایی و به کار گرفته شوند شما را قادر می سازند تا به هر هدفی که در نظر دارید برسید .
از چه قسمت هایی از کارتان بیشتر لذت می برید و آنها را خیلی خوب انجام می دهید ؟ این سوال بهترین راهنما برای یافتن استعدادهای واقعی شماست .

114- قانون کمال
موفقیت و خوشبختی هنگامی بدست می آید که کاری که از نجام آن لذت می برید ، بی عیب و نقص انجام می دهید .
" تعیین کننده ی کیفیت زندگی شما این است که تا چه حد به  کمال در زندگی اهمیت می دهید و برای رسیدن به آن تا چه اندازه خود را مسئول و متعهد می دانید ." ( وینس لمباردی - مربی فوتبال )

115- قانون موقعیت
مشکلات مانع کار نیستند بلکه معلم ما هستند . در درون هر مشکلی بذر سود یا موقعیتی نهفته است ، برابر یا بیشتر از سود حاصل از  انجام کار مورد نظر .
در راه موفقیت مشکلات را تبدیل به پله های صعود کنید .

116- قانون شهامت
وجود شهامتی سنجیده و حساب شده برای دستیابی به موفقیت ضروری است . ترس بزرگترین مانع رسیدن به هدف است .
رویارویی با ترس های خود را جزئی از عادت هایتان کنید و در هر شرایطی این کار را انجام دهید .

117- قانون سخت کوشی
موفقیت ها و دستیابی به اهداف با سخت کوشی بدست می آید .هنگامی که شک دارید موفق می شوید یا نه ، سخت تر تلاش کنید و اگر به نتیجه نرسیدید باز هم بیشتر تلاش کنید .
هنگامی که مشغول کار هستید ، تمام مدت کار کنید و وقت تلف نکنید .

118- قانون بخشندگی
هر چه بیشتر ، بدون انتظار پاداش ، به دیگران خدمت کنید ، خیر و نیکی بیشتری به شما می رسد ، آن هم از جاهایی که اصلا انتظار ندارید .
شما تنها در صورتی حقیقتا خوشبخت خواهید بود که احساس کنید به دلیل خدمت به دیگران انسان با ارزشی هستید .

119- قانون پذیرش
اینکه چطور با خودتان حرف می زنید ، حداقل 95% از فکر و احساس شما را مشخص می کند . ذهن ناخودآگاه گفته های درونی شما را به عنوان دستور می پذیرد .
همواره با خودتان گفتگوهای مثبت ، سودمند و موثر داشته باشید ، حتی هنگامی که احساس خوبی ندارید .

120- قانون خوش بینی
نحوه ی تفسیر و توجیه تجربیاتتان ، تفکرات و احساسات شما را شکل می دهد .
اگر عادت کنید در هر موقعیتی به دنبال یافتن نقاط مثبت باشید موفق خواهید شد که یک نگرش فکری مثبت را برای خود پایه ریزی کنید و سرانجام هیچ چیز نمی تواند سد راهتان شود .

نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 28 دی 1390برچسب:, توسط رامین و سعید |

ّ

مرد جوانی از سقراط رمز موفقیت را پرسید که چیست.
سقراط به مرد جوان گفت که صبح روز بعد به نزدیکی رودخانه بیاید.
هر دو حاضر شدند.
سقراط از مرد جوان خواست که همراه او وارد رودخانه شود.
وقتی وارد رودخانه شدند و آب به زیر گردنشان رسید سقراط با زیر آب بردن سر مرد جوان، او را شگفت زده کرد.
مرد تلاش می کرد تا خود را رها کند اما سقراط قوی تر بود و او را تا زمانی که رنگ صورتش کبود شد محکم نگاه داشت.
سقراط سر مرد جوان را از آب خارج کرد و اولین کاری که مرد جوان انجام داد کشیدن یک نفس عمیق بود.
سقراط از او پرسید، "در آن وضعیت تنها چیزی که می خواستی چه بود؟"
پسر جواب داد: "هوا"
سقراط گفت:" این راز موفقیت است! اگر همانطور که هوا را می خواستی در جستجوی موفقیت هم باشی بدستش خواهی آورد" رمز دیگری وجود ندارد

http://movafagyat.blogsky.com/

نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 28 دی 1390برچسب:, توسط رامین و سعید |

دکتر جان سی مکس ول می گوید، "مقیاس واقعی رهبری و مدیریت، نفوذ است، نه کمتر و نه بیشتر." شایان ذکر است که جان سی مکس ول، متخصص مدیریت و رهبری در دنیای تجارت است.
برای مدیران طبیعی است که بخواهند هر چیز تازه ای درمورد رهبری را یاد بگیرند. بالاتر از درک و فهمیدن رهبری، این است که یاد بگیریم که رهبری امری است که با نفوذ و تاثیر سروکار دارد نه چیز دیگر.
اگر فکر میکنید که همه چیز را درمورد رهبری یادگرفته اید، تا اتمام این مقاله صبر کنید. دلیل اینکه باید یاد بگیریم که رهبری با مسئله قدرت نفوذ سروکار دارد این است که خودتان را در موقعیتی قرار خواهید داد که رهبری شوید که از نظر تخصصی و شخصیتی نفوذ بیشتری داشته باشد.
قبل از اینکه یادبگیریم که چرا رهبری با مسئله قدرت نفوذ سر و کار دارد، باید بفهمیم که رهبری و نفوذ هر کدام چه معنا و مفهومی دارند. رهبری به این شیوه تعریف میشود: قدرت هدایت و راهنمایی کردن، و مفهوم نفوذ نیز این است: توانایی تاثیر گذاشتن روی افراد به طوری که بدون اعمال زور و فشار، آنها را به انجام کاری ترغیب کنیم.


● سه نکته مهم که به آن می پردازیم عبارتند از:
۱) هیچکس ذاتاً رهبر به دنیا نمی آید.
۲) باید بین رهبرانی که فقط این مقام را یدک می کشند و رهبران واقعی تمایز قائل شد.
۳) پرورش رهبران دیگر

قبل از هر چیز، متخصص رهبری و مدیریت، والتر بِنیس، می گوید، "بدترین و خطرناکترین تصور غلط درمورد رهبری این است که رهبران ذاتاً رهبر به دنیا می آیند و یک عامل ژنتیکی آنها را به سمت رهبری می کشاند. این باور یعنی مردم یا این قدرت را در خود دارند و یا ندارند. که واقعاً بی معنی است. درواقع، عکس این مسئله صحیح است. رهبران ساخته می شوند نه که به دنیا می آیند."
حق با والتر بنیس است، رهبران پرورش داده شده و تعلیم می یابند نه اینکه ذاتاً رهبر به دنیا بیایند. مردم تصور می کنند که مدیر عامل های کارخانه های بزرگ یا سوپراستارهای عرصه ورزش ذاتاً رهبر به دینا آمده اند، اما حقیقت ندارد. آنها سالها برای رسیدن به این درجه زحمت کشیده اند و مهارت آموخته اند.
پس چطور می توان رهبری بانفوذ شد؟ اگر یاد در تمام طول عمرتان فقط یاد بگیرید، می توانید رهبری بانفوذ شوید. افراد می توانند با مطالعه کردن و الگو قرار دادن سایر رهبران، رهبری بانفوذ شوند.
شرکت در سمینارها، مشاهده و گوش دادن به نوارهای آموزشی و فعالیت در کنفرانس های رهبری می تواند شما را به یک رهبر تعلیم دیده تبدیل کند.
برای تشخیص خود بعنوان یک رهبر بانفوذ، باید بتوانید تفاوت بین رهبرانی که فقط این مقام را یدک می کشند و رهبران واقعی را تشخیص دهید. دلیل اهمیت آن چیست؟
وقتی توانستید تفاوت بین رهبرانی که فقط این مقام را یدک می کشند و رهبران واقعی را تشخیص دهید، می توانید بفهمید که چه کسی مردم را هدایت می کند. مثال آن یک مدیرعامل است که این عنوان را یدک می کشد، اما حوزه نفوذ او به سایر رهبران موقعیتی محدود می شود.
از طرف دیگر، مدیریت منابع انسانی یک مقام و مامور فعال است. به عبارت دیگر، مدیریت منابع انسانی باید بتواند با سازمان های داخلی و خارجی و مردمی که میتوانند به ارتقاء شرکت کمک کنند، کار کند. مدیریت منابع انسانی یک رهبر واقعی است چون در کل سازمان نفوذ دارد و پرسش و پاسخ های مورد نیاز رهبران موقعیتی در دست آنهاست.
دفعه بعدی که در یک میتینگ شرکت داشتید، باید بتوانید بین رهبرانی موقعیتی و رهبران واقعی تمایز قائل شوید.
و آخر از همه به این نکته می رسیم که یکی از اولویت های رهبرای باید پرورش رهبرای دیگر باشد. اما چرا؟
رهبرانی که رهبران دیگری را پرورش می دهند، تاثیر بسیار بالاتری در سازمان خود میگذارند که به هیچ طریق دیگر قابل حصول نیست، نه با افزایش منابع، نه با کاهش هزینه ها، نه با افزایش حاشیه سود، نه با آنالیز سیستم ها، یا اجرای سیستم های مدیریتی با کیفیت بالا و....
پرورش رهبران دیگر برای ارتقاء سطح کمپانی یا شرکتتان بسیار مهم و حیاتی است. اینکار باید جزء اولویت های شما باشد.
اگر رهبری بانفوذ باشید به شما قول می دهم که بتوانید به بهترین شکل سازمان یا شرکت خود را مدیریت و رهبری کنید و قوای انسانی خود را نیز به حد ماکسیمم برسانید. منتظر چه هستید، از همین امروز شروع کنید.

http://movafagyat.blogsky.com

نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 28 دی 1390برچسب:, توسط رامین و سعید |

ناپلئون هیل فيلسوف امريكايي ( 1883- 1970 )


«ناپلئون هیل» در 26 اکتبر 1883، در «ویرجینیای» آمریکا چشم به جهان گشود. خانه ای که او در آن متولد شد، اتاقي كوچك در کنار رودخانه «پراد» در منطقه «وایس کانتی» ویرجینیا بود. از این رو خانه آنها برای همه ساکنین منطقه شناخته شده بود.
ناپلئون جوان بسیار سرکش، شیطان و پرخاشگری بود و زماني كه ده سال داشت، مادرش بر اثر بیماری و تغذیه ناسالم از دنیا رفت. او همیشه به کودکان هم سن و سال خود که لباس خوب می پوشیدند و خوراکی های متنوعي می خوردند، با افسوس نگاه می کرد. بعد از مرگ مادر، زندگی برای ناپلئون سخت تر شد، زیرا پدر بدون توجه به وضعیت مالی خود، دو سال بعد از مرگ همسرش ازدواج کرد و ناپلئون را به حال خود رها نمود.  
ناپلئون از همان دوران كودكي علاقه خود را به مطالعه کتابهای داستان و  همچنين، خلاصه نویسی و داستان نویسی نشان داد. او در سیزده سالگی، خبرنگار روزنامه «ویرجینیا» شد و نام «گزارشگر کوهستان» را برای خود انتخاب کرد. هيل با پولی که بدست می آورد، هزینه تحصیل خود را پرداخت مي كرد. وي براي ادامه تحصيل وارد مدرسه حقوق شد، ولي از عهده هزينه هاي آن برنيامد، از اين رو زمان بيشتري را صرف فعاليت در روزنامه و كسب درآمد كرد.
ناپلئون استعداد خوبي در نوشتن داشت و سردبیر روزنامه با استقبال از نوشته ها و مقاله هايش، سرپرستی مصاحبه با افراد برجسته و معروف را به او واگذار کرد. وي در هنگام مصاحبه با افراد نامدار، از تجربیات آنها درس می گرفت و آن را در زندگی خود به کار می برد. هیل با افرادی چون «توماس ادیسون»، «الکساندر گرهام بل»، «هنری فورد» و «ویلیام جنینگ برایان» مصاحبه کرد. او با دقت و ظرافت تمام، راز موفقیت این گونه افراد را بدست مي آورد و آن را يادداشت مي كرد. از این رو در سال 1928، کتابی با نام «قوانین موفقیت» نوشت که با استقبال خوبی روبرو شد.
ناپلئون کتاب «دینامیت مغزی» را در سال 1941 نوشت. وي از سال 1919 تا 1920 در مجله «قوانین طلائی هیل»، سردبیر بود و در سال 1930 کتابی در زمینه راهیابی به موفقیت نوشت. ناپلئون هیل در زمينه موفقیت و كسب ثروت به درجه استادی رسیده بود؛ تا آنجا كه از سال 1933 تا سال 1935 مشاور «فرانکلین روزلت» رئیس جمهور آمریکا شد. وي در سال 1937 در کتاب «رشد فکری و ثروت»، تمام راههای رسیدن به موفقیت را بيان کرد. کتابهای هیل هر روز بيشتر از روز قبل به فروش می رفت. او در سال 1960 کتاب «علوم موفقیت» را نوشت كه بیش از سی میلیون جلد از آن فروخته شد.
ناپلئون که در دوران کودکی حسرت یک بشقاب غذا را می کشید، در اواخر عمر به یکی از ثروتمندان جهان تبدیل شد. وی در هشتم نوامبر سال 1970، در جنوب «کارولینا» و در حالی که مشغول نوشتن کتاب «تو می توانی کار کنی و معجزه ببینی» بود، چشم از جهان فرو بست.
 
برگرفته از :
http://farshidnezam.blogfa

 

نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 28 دی 1390برچسب:, توسط رامین و سعید |

 

 

 پندارها، فرماندهان دنیای ما هستند.((ناپلئون هیل))  

 در همین زمانهای سرخوردگی، چالش و ناامیدی است كه انسان با یك جهش می‌تواند برای رهایی خود برنامه‌ریزی كند.((ناپلئون هیل))  

 تهیدستی، مایه‌ی آبروریزی نیست، ولی بی‌گمان، مایه‌ی سربلندی و پشتیبانی هم نیست!((ناپلئون هیل))  

 اگر چند كیلومتر بیشتر از آنچه تاكنون به آن خو گرفته‌اید، گام بردارید، دارایی افزونتری به دست خواهید آورد.((ناپلئون هیل))  
 
 شكست از آن كسانی است كه بی‌تفاوت اجازه می‌دهند ذهنیت شكست در آنها نفوذ كند.((ناپلئون هیل))  

 پیش از گرفتن، دهنده و بخشنده باشید.((ناپلئون هیل))  

 چشم براه مباش؛ زمانه هرگز به مراد دل ما نخواهد بود.((ناپلئون هیل))  

 در هر رویداد منفی، بذر یك پیشامد پربارتر و سودمندتر كاشته می شود.((ناپلئون هیل))  

 منتظر نمانید، زمانی مناسب تر از اکنون وجود ندارد. از همین نقطه ای که ایستاده اید و با همین ابزار و امکاناتی که در اختیار دارید، کار را ادامه دهید. همین طور که پیش می روید، ابزار ها و امکانات بهتر و مناسب تر را پیدا می کنید.((ناپلئون هیل))  

 اگر باور داشته باشی كه می توانی، بی شك می توانی.((ناپلئون هیل))  

 كسی كه همیشه می خواهد اشتباه دیگران را ثابت كند، آنها را از خود دور می سازد.((ناپلئون هیل))  

 همیشه حرفی را بزن كه بتوانی آن را بنویسی، چیزی را بنویس كه بتوانی امضایش كنی و چیزی را امضا كن كه بتوانی پای آن بایستی.((ناپلئون هیل))  

 نبردهای زندگی همیشه به سود قویترین ها و سریعترین ها پایان نمی پذیرد! دیر یا زود، بُرد با كسی است كه بردن را باور دارد!((ناپلئون هیل))  

 پیروزی با كسانی است كه پشتكار بیشتری دارند.((ناپلئون هیل))  

 نادان ها پیوسته از گذشته لاف می زنند، خردمندان در اندیشه حال بوده و دیوانگان، سخن آینده را به زبان می آورند.((ناپلئون هیل))  

 اگر با دشمنی زیاد بجنگی، پس از مدتی تمام استراتژی های تو را فرا می گیرد.((ناپلئون هیل))  

 یك زن قشنگ و نیكو صورت در نظر زیباست، اما یك زن خوب و نیكو سیرت در قلب انسان جای دارد.((ناپلئون هیل))  

 دانستن كافی نیست، باید به دانسته خود عمل كنید.((ناپلئون هیل))  

 مهم نیست كه چه می خواهید بكنید، مهم این است كه در این لحظه چه می كنید.((ناپلئون هیل))  

 نقطه شروع هر دستاوردی، خواست و اشتیاق است.((ناپلئون هیل))  

 نقطه شروع هر موفقیتی، وجود یك نظریه یا نقطه نظر است كه خود ناشی از تصور می باشد.((ناپلئون هیل))  

 شكست یك عامل نیرو بخش است، نه یك باز دارنده؛ هر شكست بذری از موفقیت در دل دارد.((ناپلئون هیل))  

 برنامه ریزی دقیق و منظم، پیمودن نیمی از راه است.((ناپلئون هیل))  

 اولین مرحله انجام كار، تمایل به انجام آن است.((ناپلئون هیل)) 


 http://g171.mihanblog.com

 

نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 28 دی 1390برچسب:, توسط رامین و سعید |

بارها و بارها سعی کن

پیروزی یعنی ، بارها و بارها سعی کنید. این احساس توانایی بهایی بسیار باارزش و شکوهمند است برای فتح بلندترین قلل .

 

 

* حتی کسی که از مادرش فلج به دنیا می آید، اگر قهرمان نشود خودش مسئول و مقصر است.

( ژان پل سارتر)

نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 15 دی 1390برچسب:, توسط رامین و سعید |

مقدمه :

" هر کس وظیفه یا الهام خاصی در زندگیش دارد که به هیچ وجه قابل چایگزین با نقش دیگران نیست . زندگی هرکس منحصربه فرد و خاص خود اوست .

ویکتور فرانکل"انتخابگران افرادی هستند که مسئولیت همه ی شرایط را می پذیرند .

 

اینگونه افراد، حتی با توجه به تأثیرات مختلفی از قبیل ژنتیک ، خانواده ، سیاست ،اجتماع ،اقتصاد و  جغرافیایی زندگی ، می توانند بر شرایط پیروز شوند .

افتخار آفرینان با افکار متحورانه و نوآور خویش  ذهن خود می پرورانند و خالق شرایط برجسته زندگی  می شوند .

هنوز انتخاب با شماست و فرصت های زیادی باقی است . انتخاب با شماست  که می خواهید چگونه زندگی کنید . از هر لحظه و شرایطی  که شروع کنید ، شرایط تازه ای خلق می کنید .

استعداد و نبوغ منحصر به فردی در کسی وجود ندارد، بلکه این استعداد ها و ویژگی تنها از راه یک تلاش هدفمند و پشتکارو ایمانی  قوی است که شکوفا و رشد می یابند .

همه استعداد ها و فرصت ها در جلوی چشمان شما و در دسترس هستند؛ فقط باید چشم ها را شُست و  بیدار بود تا زندگی را به یک شگل دیگر نگاه کرد .

ابراهیم  علی عزیزی

 

 

زیبا ترین موفقیت

زیباترین موفقیت آن است که هنوز امیدت را از دست نداده ای و برای رسیدن به اهداف زیبا و باشکوهت از خودت تلاش به خرج می دهی

به سوی هر خواسته ای که تو را فرا می خواند و یا درک تازه ای از زندگی به تو می بخشد حرکت کن

به آنچه تو را  از درون می خواند گوش  ده

هرگز ناامید نباش

شها مت سرشار از برکت و معجزه است

هرکاری که روح زندگی را به تو می بخشد دنبال کن

رسالت متعالی خواسته هایت را باور داشته باش

به آنها ارج بگذار

چون زیباترین لحظه ی زندگی در تحقق رسالت روحت نهفته است 

بدون هرگونه هراس

بدون هرگونه تردید

بدون هرگونه سستی

 پیش رو

هراس ، تو را در اسارت قرار می دهد

با خودت صادق باش تا خون جدیدی در رگ های زندگیت جریان یابد

بگذار تا افکار و رویاهای جدیدی در تو شکو فا شوند

اجازه بده تا روح تازه ای به تو دمیده شود

فرصت ها و شگفتی های شورآفرینی به انتظار تو نشسته است

راه های جدید را امتحان کن ، به زودی به آنچه که عشق می ورزی دست

می یابی

به امید خداوند دست به کار شو

درست در در لحظه ای که فکر نمی کنی

آنچه را در درون می بینی و به تحقق آن امید داری ، در پیرامون خویش  مشاهده می کنی

نیاز به یک حرکت بزرگ و منحصر به فرد نداری

هم اکنون که قدم های کوچک برای تحقق آرمانهای بلند پروازانه

 برداشته ای در طریق کمال گام برمی داری

پس مسرور و شجاع باش که با وجود محدودیت ها به راه دل می روی

با وجود موانع

با وجود محدودیت ها

با وجود مشقات طاقت فرسا

با وجود تمام این شدائد است که شجاعت و عشقت محک می خورد

زندگی را  با ایمانت  معنا می کنی به شرط آنکه در راه آن گام برداری

تو هنرمند عرصه زندگی خودت هستی

در راهی قدم بگذار تا خود را شجاع و با ایمان ببینی

عزم جزم کن

قهرمان زندگی خود باش تا فتح  قله ی آرزوهایت را شاهد باشی

این لحظه زیباترین موفقیت است

معنای زندگی بی مشکل زیستن نیست

زندگی هدف داشتن است

اگر جای چیزی را در زندگی خود خالی می بینی که به تو احساس کسالت و سردی می دهد

باید کاری انجام دهی که  خلاء روحت پر شود

تو به خاطر تجلی  پا در این جهان گذاشته ای

تو به خاط تحقق اهدافی در این جهان هستی

هرگز از اهدافی که تو را و اطرافیانت قوی وشاد می سازد فاصله نگیر

اگر هدفی در زندگی نداشته باشی از روحیه رنجور و افسرده ی خودت تعجب نکن

اگرچیز شور انگیزی در زندگی نمی بینی که روحت را به وجد آورد

با ترسیم اهداف هر چند کوچک یا نزدیک ، به زندگیت  معنا ببخش تا استعداد ها نمایان شوند

اگر بخواهی زندگی را به دست بیاوری اهداف تازه ای را انتخاب کن

به هیچ قیمت حاضر نشو که از هدفی که تو را با ویژگی های الهی ات  پیوند می دهد فاصله بگیری

 در مسیر اهداف ، درس ها و تجربه های باارزشی وجود دارد که به سادگی در شرایط  دیگری به دست نمی آیند؛

زندگی  هدف داشتن است

 

شکست ها را شکست  بده

بدان  که با تجربه های سخت است که  آبدیده می شوی

با روبه رو شدن با موانع و مشکلات است که ایمان تو محک می خورد

عشق یعنی انتخاب متحورانه  و شجاعانه

برخیز و از دل زدن به رودخانه هراس نداشته باش

زیرا با وجود دل زدن به رودخانه های عظیم  است که می توانی یک

شنا کر شجاع و قوی شوی

امید داشته باش که نشانه ها از راه می رسند

دل به دریای عمل بزن

برخیز و امروز را از دست نده

بدان  که فقط انسان های ضعیف ، از ادامه ی راه ناامید می شوند

ترسو ها و کم ایمانان زودتر از هر کس شکست می خورند

اگر به خدا ایمان قوی داشته باشید

کارها برای توآسان می شود.

پیروزی و فتح کامیابی ازآن افراد شجاع دل است

هم اکنون پرونده سرنوشت خود را با شادی و ثروت و آرامش  کامل کن

چون شوکت و عظمت الهی در درون تو نهفته  تا هر رویایی  را محقق سازی

پایان

http://tulo.persianblog.ir

نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 15 دی 1390برچسب:, توسط رامین و سعید |

انسان صاحب یک دارایی بیکران و توانایی غیر قابل وصفی است . انسان یک مکانیسم پیچیده و توانمند در خلق اوضاع و شرایط گوناگون است . او دارای نیرویی فراگیر و جهانگستری به نام  اندیشه است . اگر کسی بتواند به درستی از این منبع و گنج عظیم " فکرزیبا "استفاده کند ، به طرزی شگفت آور به تمامی اهداف مادی و معنوی خویش دست خواهد یافت.

 " دوبونو" در کتاب درس های درست اندیشیدن می گوید: " کیفیت آینده ی ما به کلی به کیفیت تفکر ما بستگی دارد . این امر در سطح فردی ، در سطح جامعه و جهانی مصداق دارد " ( ص 12).  

عصر جدیدِ کنونی نوید دهنده ورود به مرحله تازه ای از شکوفایی آگاهی انسان از یک کشف بزرگ و بی نظیر است . کشفی که تمام نوآوری ها ، زیبایی زندگی و شکوفایی توانمندی های درون انسان به آن بستگی  دارد  . این کشف بزرگ از قدرت های نهفته در درون انسان پرده برداشته و به انسان کنونی نیرویی فوق تصور و بی حد بخشیده است . آگاهی انسان از توانمندی های  بیکرانش او را تبدیل به موجودی نمونه کرده است و او را برهمه ی اوضاع دنیای خویش حاکم نموده . این راز بزرگ ، قدرت درون ما را آشکار ساخته و به ما این مژده را می دهد که انسان توانایی خلق کردن هر موقعیتی را دارد . این کشف بی نظیر مربوط به نیروی شگفت آور اندیشه و درون ماست که ولیامزجیمز پدر روانشناسی آمریکا از آن به عنوان مهمترین کشف بشری در صد ساله اخیر نام می برد . به گفته تمامی پیامبران ، دانشمندان ، عارفان و روانشناسان ، اندیشه ی انسان قدرت خلق کردن هر موقعیتی را دارد .

همه ی ما می توانیم توسط اندیشه هایمان به اوج هرموفقیتی دست یابیم . می توانیم به آنچه که می خواهیم و از آن لذت می بریم ، برسیم . برای رسیدن به چنین هدفی نیازبه داشتن سرمایه هنگفت مالی نیست ؛ نیازی نیست که از امکانات و پشتوانه های خاصی برخوردار باشیم . نیروی اندیشه، ظرفیت ها و توانمندی های نامحدودی دارد . همه چیز برای دست یابی به خوشبختی، سعادت و آرامش ما در درون اندیشه ها مهیا است . به اصطلاحی ، قدرت آفرینش و خلق هرموقعیتی را داریم . همه چیز در دستان ماست ، ثروت ، معنویت ، شادی .  

اگر می خواهید سرزنده و پُر انرژی باشید، باید به اندیشه های زیبا فکر کنید . اگر به طور واقعی مشتاق جذب یا دفع شرایطی خاص هستید  قبل از هر چیز باید آنرا در درون اندیشه هایتان شکل بدهید و بسازید تا در عرصه ی بیرونی زندگی شما نمایان شود. .

 

 {گزیده ای از کتاب" فکر زیبا" ،  }

نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 22 دی 1390برچسب:, توسط رامین و سعید |

اگر جوانه ی درختی، خود را باور نداشته باشد که می تواند به یک درخت تنومند تبدیل شود، برای همیشه در زیرخاک مدفون خواهد شد و  تا ابد از تماشای عظمت درون خود، محروم می شود .سفت و سخت بودن خاک، مانع تبدیل شدن جوانه به یک درخت باشکوه نمی شود. 

نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 15 دی 1390برچسب:, توسط رامین و سعید |

دکتر جان سی مکس ول می گوید، "مقیاس واقعی رهبری و مدیریت، نفوذ است، نه کمتر و نه بیشتر." شایان ذکر است که جان سی مکس ول، متخصص مدیریت و رهبری در دنیای تجارت است.
برای مدیران طبیعی است که بخواهند هر چیز تازه ای درمورد رهبری را یاد بگیرند. بالاتر از درک و فهمیدن رهبری، این است که یاد بگیریم که رهبری امری است که با نفوذ و تاثیر سروکار دارد نه چیز دیگر.
اگر فکر میکنید که همه چیز را درمورد رهبری یادگرفته اید، تا اتمام این مقاله صبر کنید. دلیل اینکه باید یاد بگیریم که رهبری با مسئله قدرت نفوذ سروکار دارد این است که خودتان را در موقعیتی قرار خواهید داد که رهبری شوید که از نظر تخصصی و شخصیتی نفوذ بیشتری داشته باشد.
قبل از اینکه یادبگیریم که چرا رهبری با مسئله قدرت نفوذ سر و کار دارد، باید بفهمیم که رهبری و نفوذ هر کدام چه معنا و مفهومی دارند. رهبری به این شیوه تعریف میشود: قدرت هدایت و راهنمایی کردن، و مفهوم نفوذ نیز این است: توانایی تاثیر گذاشتن روی افراد به طوری که بدون اعمال زور و فشار، آنها را به انجام کاری ترغیب کنیم.


● سه نکته مهم که به آن می پردازیم عبارتند از:
۱) هیچکس ذاتاً رهبر به دنیا نمی آید.
۲) باید بین رهبرانی که فقط این مقام را یدک می کشند و رهبران واقعی تمایز قائل شد.
۳) پرورش رهبران دیگر

قبل از هر چیز، متخصص رهبری و مدیریت، والتر بِنیس، می گوید، "بدترین و خطرناکترین تصور غلط درمورد رهبری این است که رهبران ذاتاً رهبر به دنیا می آیند و یک عامل ژنتیکی آنها را به سمت رهبری می کشاند. این باور یعنی مردم یا این قدرت را در خود دارند و یا ندارند. که واقعاً بی معنی است. درواقع، عکس این مسئله صحیح است. رهبران ساخته می شوند نه که به دنیا می آیند."
حق با والتر بنیس است، رهبران پرورش داده شده و تعلیم می یابند نه اینکه ذاتاً رهبر به دنیا بیایند. مردم تصور می کنند که مدیر عامل های کارخانه های بزرگ یا سوپراستارهای عرصه ورزش ذاتاً رهبر به دینا آمده اند، اما حقیقت ندارد. آنها سالها برای رسیدن به این درجه زحمت کشیده اند و مهارت آموخته اند.
پس چطور می توان رهبری بانفوذ شد؟ اگر یاد در تمام طول عمرتان فقط یاد بگیرید، می توانید رهبری بانفوذ شوید. افراد می توانند با مطالعه کردن و الگو قرار دادن سایر رهبران، رهبری بانفوذ شوند.
شرکت در سمینارها، مشاهده و گوش دادن به نوارهای آموزشی و فعالیت در کنفرانس های رهبری می تواند شما را به یک رهبر تعلیم دیده تبدیل کند.
برای تشخیص خود بعنوان یک رهبر بانفوذ، باید بتوانید تفاوت بین رهبرانی که فقط این مقام را یدک می کشند و رهبران واقعی را تشخیص دهید. دلیل اهمیت آن چیست؟
وقتی توانستید تفاوت بین رهبرانی که فقط این مقام را یدک می کشند و رهبران واقعی را تشخیص دهید، می توانید بفهمید که چه کسی مردم را هدایت می کند. مثال آن یک مدیرعامل است که این عنوان را یدک می کشد، اما حوزه نفوذ او به سایر رهبران موقعیتی محدود می شود.
از طرف دیگر، مدیریت منابع انسانی یک مقام و مامور فعال است. به عبارت دیگر، مدیریت منابع انسانی باید بتواند با سازمان های داخلی و خارجی و مردمی که میتوانند به ارتقاء شرکت کمک کنند، کار کند. مدیریت منابع انسانی یک رهبر واقعی است چون در کل سازمان نفوذ دارد و پرسش و پاسخ های مورد نیاز رهبران موقعیتی در دست آنهاست.
دفعه بعدی که در یک میتینگ شرکت داشتید، باید بتوانید بین رهبرانی موقعیتی و رهبران واقعی تمایز قائل شوید.
و آخر از همه به این نکته می رسیم که یکی از اولویت های رهبرای باید پرورش رهبرای دیگر باشد. اما چرا؟
رهبرانی که رهبران دیگری را پرورش می دهند، تاثیر بسیار بالاتری در سازمان خود میگذارند که به هیچ طریق دیگر قابل حصول نیست، نه با افزایش منابع، نه با کاهش هزینه ها، نه با افزایش حاشیه سود، نه با آنالیز سیستم ها، یا اجرای سیستم های مدیریتی با کیفیت بالا و....
پرورش رهبران دیگر برای ارتقاء سطح کمپانی یا شرکتتان بسیار مهم و حیاتی است. اینکار باید جزء اولویت های شما باشد.
اگر رهبری بانفوذ باشید به شما قول می دهم که بتوانید به بهترین شکل سازمان یا شرکت خود را مدیریت و رهبری کنید و قوای انسانی خود را نیز به حد ماکسیمم برسانید. منتظر چه هستید، از همین امروز شروع کنید.

http://movafagyat.blogsky.com

نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 15 دی 1390برچسب:, توسط رامین و سعید |

ّ

مرد جوانی از سقراط رمز موفقیت را پرسید که چیست.
سقراط به مرد جوان گفت که صبح روز بعد به نزدیکی رودخانه بیاید.
هر دو حاضر شدند.
سقراط از مرد جوان خواست که همراه او وارد رودخانه شود.
وقتی وارد رودخانه شدند و آب به زیر گردنشان رسید سقراط با زیر آب بردن سر مرد جوان، او را شگفت زده کرد.
مرد تلاش می کرد تا خود را رها کند اما سقراط قوی تر بود و او را تا زمانی که رنگ صورتش کبود شد محکم نگاه داشت.
سقراط سر مرد جوان را از آب خارج کرد و اولین کاری که مرد جوان انجام داد کشیدن یک نفس عمیق بود.
سقراط از او پرسید، "در آن وضعیت تنها چیزی که می خواستی چه بود؟"
پسر جواب داد: "هوا"
سقراط گفت:" این راز موفقیت است! اگر همانطور که هوا را می خواستی در جستجوی موفقیت هم باشی بدستش خواهی آورد" رمز دیگری وجود ندارد

http://movafagyat.blogsky.com/

نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 15 دی 1390برچسب:, توسط رامین و سعید |
نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 15 دی 1390برچسب:, توسط رامین و سعید |
نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 15 دی 1390برچسب:, توسط رامین و سعید |

چگونه مهارت های لازم برای صحبت در جمع را کسب کنیم؟

 

در زندگی همه ما مواقعی وجود دارد که باید در حضور چند نفر راجع به مسئله ای صحبت کنیم. ممکن است این صحبت در جلسه یا کنفرانسی باشد که رسمیت داشته باشد و ممکن هم هست که در یک جمع خانوادگی یا در محیط کار بخواهیم برای دوستان یا همکارانمان صحبت کنیم. اگر مهارت های لازم را در این زمینه داشته باشیم ، قطعاً روند کار با موفقیت بیشتری انجام می شود و به نتایج بهتری می رسیم.

یکی از مباحث مهمی که اکثر صاحب نظران درباره آن اتفاق نظر دارند، مقدمه ای است که ما برای گفتار خود انتخاب می کنیم. برخی می گویند اصل مطلب مهم است و مقدمه تأثیر چندانی در روابط ندارد، در صورتی که اگر مقدمه جالب و دلنشین نباشد، دنبال کردن بقیه صحبت از جانب شنوندگان چندان قطعی نیست.

 

 برای پرداختن به موضوع ، در صورت امکان می توانید از داستان های کوتاه، ضرب المثل ها و اطلاعات جالب دیگر برای حمایت از موضوع اصلی استفاده کنید و بر جذابیت کلام و درک بهتر آن بیفزایید.

پس سعی کنیدصحبت خود را همیشه با یک مقدمه آغاز کنید و سپس به اصل بحث بپردازید. و اما مقدمه ؛ بسیاری افراد حتی در دوران تحصیل و برای نوشتن انشاء نیز برای پرداختن به مقدمه دچار مشکل می شوند، اما با توجه به نکات زیر حداقل از اصول کلی مقدمه آگاه خواهند شد:

- مقدمه باید مختصر باشد، اما در عین حال هدف از بیان آن را مشخص کند تا شنونده بداند که قرار است به چه موضوعی پرداخته شود.

- مقدمه نباید تنها اطلاعات خاصی را به شنونده منتقل کند، بلکه باید شنونده را جذب کند و برای پیگیری کلام انگیزه لازم را در او به وجود آورد.

- مطالب بیان شده باید مرتبط با یکدیگر باشند، نه این که در مقدمه به نکاتی پرداخته شود که در آخر بحث ، هیچ نتیجه ای از آنها گرفته نشود.

- در نهایت با نوع کلام خودسعی کنید ارتباطی میان خود و شنونده ایجاد کنید که موج مثبتی ایجاد شود و فضای دلنشین و مطلوبی به بحث شما بدهد.

 

 

و اما در پرداختن به مطالب اصلی کلام ، پس از مقدمه ، نکات زیر را در نظر داشته باشید:

- از کلمات قابل درک و با معنی استفاده کنید.

- القاب ، عناوین و اصطلاحات فوق تخصصی، کمکی به درک بهتر موضوع نمی کند. البته هنگام نیاز باید به آنها اشاره کرد.

اما موضوع اصلی نباید تحت الشعاع این مسئله قرار گیرد، زیرا شنونده خسته می شود. برای پرداختن به موضوع ، در صورت امکان می توانید از داستان های کوتاه، ضرب المثل ها و اطلاعات جالب دیگر برای حمایت از موضوع اصلی استفاده کنید و بر جذابیت کلام و درک بهتر آن بیفزایید. سعی کنید حتماً از موضوع مورد نظر به اندازه کافی اطلاع و آگاهی داشته باشید تا با تسلط کامل درباره آن صحبت کنید.

- به یاد داشته باشید هرچه بیشتر مطالعه کنید، بیشتر خواهید دانست و هرچه بیشتر بدانید و بیاموزید، به جاهای بهتری می رسید.

- وقتی از جنبه های گوناگون یک مسئله آگاه باشید، با اعتماد به نفس بیشتری راجع به آن صحبت می کنید و این حس مثبت خود را به شنونده نیز منتقل خواهید کرد.

 

 با نوع کلام خودسعی کنید ارتباطی میان خود و شنونده ایجاد کنید که موج مثبتی ایجاد شود و فضای دلنشین و مطلوبی به بحث شما بدهد.

- با اشاره به ارزش و اهمیت موضوع ، علت انتخاب خود را در پرداختن به آن بیان کنید و در صورت لزوم جزئیاتی که مرتبط با مسئله باشند را نیز تشریح کنید.

- دیگران را در بحث خود وارد کنید و از نظرات آنها نیز مطلع شوید، چرا که اگر تا انتهای بحث پیش بروید، امکان دارد نقاط کور و مبهمی برای شنوندگان ایجاد شده باشد و آنها فرصت ابراز عقیده یا سؤال در آن موارد را نداشته باشند.

- هرگز فکر نکنید سکوت حضار دقیقاً به معنای تأیید و همراهی با گفته های شماست. حتی اگر سکوتی نیز حکمفرما شد، سعی کنید با طرح برخی سؤالات در ارتباط با موضوع کلام آنها را به شرکت در بحث تشویق کنید.

- از مکث های طولانی و توپوق زدن جدا بپرهیزید؛ زیرا این گونه موارد نه تنها حاکی از عدم تسلط و آگاهی کافی شما نسبت به موضوع است، بلکه هماهنگی و ارتباط میان موارد را از میان می برد و در ضمن موجب حواس پرتی شنوندگان و خارج شدن رشته گفتار از دست شما می شود؛ البته این کار نیاز به تمرین دارد، اما ضروری و ممکن است.

- توجه داشته باشید حتی عامی ترین مردم نیز قادر به درک میزان توانایی شما در بیان، کلام و نحوه گفتار هستند. مردم همیشه به خود افراد توجه دارند نه به مدرک و درجه تحصیلی شان. پس اگر عالی ترین مدارک تحصیلی را نیز داشته باشید، اما در انتقال مفاهیم و مقاصد مورد نظر خود ناتوان باشید، موفقیتی کسب نخواهید کرد.

- موارد فوق، نکاتی ساده اما مهم را به شما یادآوری می کنند که با وجود ساده بودن نیاز به تمرین و صرف وقت دارند که ما امیدواریم شما نیز با رعایت آنها در زندگی اجتماعی و کارهای خود، به موفقیت های روزافزون دست یابید.

 

سحر کمالی نفر

نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 18 دی 1390برچسب:, توسط رامین و سعید |
نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 15 دی 1390برچسب:, توسط رامین و سعید |

  تعيير عادت هاي منفي به مثبت

با كنترل و در اختيار گرفتن يكي از سه عامل «كلام»،«احساس» و «انديشه»، دو عامل ديگر را مي توان تحت تاثير و كنترل خويش در آورد. با توجه به اين كه كنترل «كلام»، آسان تر از كنترل «احساس» و «انديشه» هاست، بنا بر اين ساده ترين راه براي شاداب ساختن خويشتن،‌كنترل بيان و استفاده از كلمه هاي مثبت و شادي بخش است كه قادرند تاثير عميقي بر افكار،‌عواطف و احساس هاي ما به جاي گذاشته و ما را مستعد احساس هاي شاد و افكار مثبت نمايند.

 كلمه ها، عقايد شكل گرفته و افكار بيان شده هستند،‌ به عبارت ساده، آنچه مي گويي، فكري است كه بيان مي شود.

 

نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 16 دی 1390برچسب:, توسط رامین و سعید |

 

پيش‌نياز پيروزي‌ها
 
از شكست نهراسيد!

 

از سقوط نهراسيد!

 

شكست‌هاي پي‌درپي نشانه‌ي زنده بودن و پويايي شماست.

 

تنها در گورستان است كه هيچ‌كس شكست نمي‌خورد.

 

شكست، پيش‌نياز پيروزي است .

 

از تنه‌ي درختي كه مي‌شكند و سقوط مي‌كند، شاخه‌هاي متعددي سر برمي‌آورد و هر كدام به درختي شكوهمند بدل مي‌شوند.

 

بدون شك، شكست درخت، سبب رشد و موفقيت و زياد شدن آن است.

 

اما:

 

درختي كه شكست، هرگز گريه نمي‌كند، افسرده نمي‌شود و به در و ديوار لعنت نمي‌فرستد.

 

بلكه آرام و صبور مي‌ماند تا جوانه بزند.

 

و اين‌بار سبزتر، وسيع‌تر و پرثمرتر به‌ آسمان مي‌رود!

 

آهاي شكست‌خوردگان! بپاخيزيد.

 

بهگمان خويشتن، اگر شكست خورده‌ايد،

 

مثل تنه‌ي درخت، فقط آرام و خون‌سرد باشيد تا دوباره جوانه بزنيد، سبز شويد و به آسمان برويد!

 

سبزتر، جوان‌تر و وسيع‌تر!

 

از سقوط نهراسيد.

 

از شكست نهراسيد!

 

شكست و سقوط، پيش‌نياز سرسبزي و آسماني شدن است!
 آرمان داوري


نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 16 دی 1390برچسب:, توسط رامین و سعید |
نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 15 دی 1390برچسب:, توسط رامین و سعید |
نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 15 دی 1390برچسب:, توسط رامین و سعید |
نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 15 دی 1390برچسب:, توسط رامین و سعید |
نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 15 دی 1390برچسب:, توسط رامین و سعید |
نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 15 دی 1390برچسب:, توسط رامین و سعید |
.: Weblog Themes By LoxBlog :.